گاهی سر بر آورده هایی را بر پوست انسان می بینیم که در شکل ظاهر ممکن است فرق داشته باشند ، اما در گوهر همگی یکی هستند.
یکی را زگیل ، دیگری را میخچه و سومی را قلابی و غیره را چیزهای دیگر نامیده ایم.
سبب پیدایش این زائدها بر پوست ماده سودایی غلیظ است.
-این ماده سودایی غلیظ کجایی است ؟
1-شاید ماده خلط بلغم به حد زیان در خون خزیده و در آنجا خشکیده و به ماده سودایی تبدیل شده باشد.
2-ممکن است فقط خون بدون بلغم به حد زیاد در یکجا بند آمده و از حرکت افتاده و سببی متعفن کننده نبوده است؛ در نتیجه خشکیده ای سرد مزاج شده و ماده سودایی غلیظ انجامیده باشد. که این حالت بویژه در رگهای کوچک و باریک بیشتر رخ می دهد؛ زیرا در چنین رگهای نازک خون متعفن نمی شود. و در هرجا خون کم باشد متعفن شدن کم است یا نیست و از آنجا که چنین رگهای کوچک به سببهای روی آور خارجی نزدیک ترند ، خونی که در آنها است قبل از اینکه به عفونت برسد خشکیده می شود. بویژه اگر خون در گوهر بسیار گرم مزاج نباشد ، خشکیدن هست اما تعفن شدن نیست . ممکن است از چنین گوهر سودایی شده ای یکی از این عوارض بروید و سر بر آورد. و نسبتاً حجمش درشت باشد. همین یک عدد بزرگ سبب شود که مزاج غذای مخصوص اندام همسایه اش را با مزاج خود هماهنگ سازد و در آنجا نیز این خشکیدن خون را ایجاد می کند و سرد مزاج گردد. در نتیجه زگیلی که در اول یکی بود ، به چندین زگیل متعدد سر بکشد و زیاد شوند. اگر وسیله معالجه ما بتوانیم یکی را برچینیم یا از کار بیندازیم آنهای دیگری نیز از بین می روند.
اگر برآمده از پوست راست برآمده است ، زگیل است. و اگر سرش پهن و حجمش درشت و سرش به سر میخ شبیه است میخچه نام دارد. اگر سر برآورده از پوست دراز است و قلاب مانند کج شده است آن را شاخ گویند.
نوعی دیگر هست که آن را طرسوس گویند و از جمله زگیلها به حسابش می آورند ، هرچند بایستی فرقی برایش قایل شوند. اگر طرسوس را شق کنیم ماده ریم و چرک در زیر آن پیداست.
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد
جهت ثبت نظر خود لطفا موارد زیر را تکمیل نموده در نهایت بر روی دکمه ثبت نظر کلیک نمایید.
ارسال نظر به عنوان مهمان