بازدید: 11353

گفتار کلی درباره سردرد

سری که درد می کند، انگیزه دردش یا یکباره تغییر یافتن مزاج، یاجدایی افتادن در پیوسته ها ( تفرق الاتصال ) است یا هر دو انگیزه با هم گرد آمده اند و سبب درد شده اند.اگر سبب تغییر مزاج است یکی از انواع شانزده گانه تغییر مزاج را باید سبب دانست. لیکن اگر سوء مزاج از تری باشد و ماده ای همراه نداشته باشد سردردی به دنبال ندارد.اما اگر همراه ماده باشد و ماده بجنبد تفرق الاتصال روی می دهد

گردآمدن هر دو سبب باهم در حالتی است که ور می باشد و ورمها چهار نوعند. همه این مایه دردسرها ، یا در گوهر خود مغز ، یا در پرده درگیرنده مغز ، یا در هر دو طرف دور مغز، یا در رگها ، یا در آبشامه های خارج شده از کاسه سر- زیرا چنان که شرح داده شد این آبشامه ها با مغز ارتباط دارند- می باشد.

و شاید سببی که هر یک از اندامان نامبرده را بدرد آورده، در خود همان اندام جای گیر باشد؛ یا اینکه در آسیب دیدن با اندامی دیگر مشترک باشد و آن اندام مشترک از آنها باشد که به وسیله پی ها با اندامان سر همبستگی داشته باشد. مانند معده و زهدان و حجاب حاجز و غیره. یا اندامانی باشند که به وسیله رگهای چون ورید وشریان با مغز همبستگی دارند مانند قلب و کبد و طحال. یا خود نوعی همسایگی ویژه با سر داشته باشد مانند شش که درست زیر سر قرار گرفته و زیانی که این بیند بر آن نشیند. یا اندامی که از سویی با اندامی و از سویی دیگر با مغز مشترک است، مانند شرکت کردن سر در آزاری که به کلیه می رسد. یا سردرد از مشارکت درد همه تن است چنان که در حالت تب رخ دهد.

سردردی که از شراکت با عضوی دیگری به وجود آید، برحسب نوبت و دور معین به درد آمدن آن اندام به درد می آید و همیشگی نیست. مانند درد معده که نوبتی است و هنگامی به درد می آید که مواد مراری و غیره که مایه دردند و در معده ریزند. یا همانند دردهای نوبتی که در انواع تبها روی می دهد و سر بر حسب چندی و چونی و نوبت تب به درد می آید.

علاوه بر این سببها بعضی ازحالات سردرد انگیزه های ویژه ای دارند که از این قرارند:

1-انگیزه نوظهور و بی سابقه، مانند سردرد از خمار بودن، تا خمار هست سردرد هست و هرگاه خماری شکست و برطرف شد سردرد از بین می رود و پایداری ندارد.

 یا سردردی که از خوردن چیزهای گرم مانند سیر و غیره بوجود می آید.

2-انگیزه سابقه دار، یعنی انگیزه پیشتر بوده و گاهی ظهور کرده  و ماندگار است و سردرد همراه او پایدار است.

3-شاید سردردی روی آورده بوده و بعداً بیماری شده است. چنان که بعد از شفا یافتن از تبهای دشوار و گرم سردرد باقی ماند خبر از پیدایش بیماری هایی در مغز می دهد و علامت آن است که طبیعت عاجزتر از آن است که ماده بیگانه را به وسیله خون دماغ  و غیره کاملا بیرون بریزد؛ که آژیری است از بیماری های خواب آلودگی ( سبات )، سکته، دیوانگی، یاسستی و فروهشتگی جسم یا کر شدن گوش که هر یک از این حالات را برحسب گوهر ماده و حرکات آن می توان حدس زد.

سردرد برحسب جایگاه دردمند سر تقسیماتی دارد: گاهی نیمی از سر به درد آید. اگر سردر نیمه ای دست بردار نباشد و عادت بیمار گردد، آن را شقیقه گویند. گاهی جلوی سر به درد آید و گاهی پشت سر درد می کند. نوعی سردرد است که همه سر را دربر گیرد. اگر همه سر درد کند و درد سر دست بردار نباشد و عادت بیمار گردد آن را سردرد بیضه و سردرد کلاه خودی نامند که بیضه هم به معنای خودی است که جنگاوران بر سر نهند و تمام سر را می پوشاند.

سردرد در کیفیت نیز گوناگون است: سردرد شدید،متوسط، کم و سبک.سردرد بعضی از حالات ضعیف و کم تأثیر- چنان که اکثراً در بیماری لیژغس مشاهده می شود- سردرد ضعیف و کم شدت نیز دو حالت دارد: یکی زودگذر است و دیگری پاینده و دیرپا. شاید سبب کم شدتی سردرد بستگی به نیرومندی و ناتوانی مغز داشته باشد.کسی که مغز نیرومند و حساس دارد، سردردش کمتر است و کسی که احساس مغزش ناتوان است سرش درد بیشتر می پذیرد. به طور عموم باید گفت که مغز برای سردرد آورها  آماده پذیرایی است و به سرعت دردآورها را می پذیرد. این آمادگی سببش یا ناتوانی مغز است که این بحث را در کلیات شرح داده ایم و گفتیم ناتوانی مغز پیر و سوء مزاج می باشد. یا از نیرومندی بیش از حد لازم  حس مغز است و به اندازه ای حساس است که از کمترین آسیبی آزار بیند.

حالاتی از دردسر هست که روی آوردی به همراه ندارد و حالاتی هست که روی آوردهایی با خود می آورد و در اطراف سر پنهان می شوند، چنان که در بعضی حالات شدت یافتن سردرد ورم هایی در اطراف بروز می کنند. و در بعضی از حالات سردرد، روی آوردهایی به وجود آیند که اندامان دیگری را در بر می گیرند چنان که رخ می دهد که دردسر زیاد و پایدار و لجوج، سبب آزار ریشه های پی می شود و ترنجیدگی رخ می دهد. گاهی سردرد از حدود خود تجاوز می کند و زیانش به معده می رسد چنان که از اثر سردرد شدید ممکن است اشتها از بین برود، یا سکسکه و دل به هم آمدن و ضعف هاضمه و غیره پیدا شود.

انگیزه سردرد مزمن، یا بلغم، یا ناتوانی سر است یا اینکه ورمی سفت و سخت در حال به وجود آمدن است یا ورمی گرم در حال سفت شدن است که اکثراً سفت شدن ورم گرم، در سردرد مزمن دست دارد.

سردرد و سایر بیماریها حالتهای مختلف دارند؛ بعضی را مسلم می دانیم و مقصود از مسلم حالتی است که روی آورد در خود اوست و تشخیص آسان و چاره اش آسان است، حالاتی است نامسلم، یعنی با بیماری دیگری روی آورده و تنها چاره ای را در خود آن حالت نمی توان یافت مثل اینکه سردرد و نزله(زکام) هر دو باهم آمده اند. نزله از چاره جویی سردرد پیشگیری می کند.

سردرد از دیگر سوی تقسیماتی دارد: گاهی انسانی صحیح الجسم و سالم به سردرد مبتلا می شود و سابقه ای برای سبب سردرد ندارد. یا اینکه کسی به سردرد گرفتار آید که دملها و بیماری و ضعف دارد و برخی از بدنهایی که سر ناتوان، یا اندام هضم دهنده ناتوان دارندبه دردسر دچار می شوند. اگر اندام هاضمه ناتوان باشد بخارها در آنها گرد آید و خلطهای مراری در معده می ریزد و سردرد پدید آید.

علاوه بر این سببها گاهی از خوردن موادی چنان که در جدولها ذکر شده است سر به درد می آید و باید بدانی که در ادویه دیک ابزاری و به ویژه: دارچین ختایی  ( سلیخه )، کوشنه (قسط )،زعفران، دارچین، هل (حماما )؛ و همچنین کلیه داروهای تبخیری به سبب گرمی آزاری به سر می رساند به دنبال آن سردی بخشی تبخیر شودیا برعکس سردرد از بین می رود لیکن باید دقت کرد که اگر سردرد تنها از حیث کیفیت نباشد و بلکه کمیت باشد، یک اندرمیانی تبخیرهای نامبرده، شاید به جای نفع رسانی زیان رسان باشد.

سردرد موسمی.

در فصل زمستان که احتقان ( بند آمدن ماده ) زیاد است سردرد نیززیاد است. و اگر تابستانی شمالی و کم باران باشد و پاییز جنوبی و پر بارش باشد در زمستان سردرد زیاد است. اکثراً سردرد از اثر بخارهای پلید است که شریانها به مغز می رسانند.

فصل دوم

انواع سردرد که از سوء مزاج به وجود می آیند

سوء مزاج از چهار حالت گرم/ و سرد /و خشک /و تر/ بوجود میاید.

سبب گرمی مزاج نزدیکی از آتش، آفتاب سوختگی، خوردن غذا یا داروی گرمی بخش یاهمسایگی با اندامان گرمی دار.

انگیزه خشک مجازی سردرد آور: خشکاننده هایی از خارج دست به کار شده و موادی را تحلیل برده یا سوزانیده اند. مانند سمی ها و ضمادهای گرم.یا ناخودآگاه با یه تدریج طبیعت به یخ بندانی دچار شده که راه ورود خوراک را به سوی سر بند آورده است و اندامان سر از بی غذایی و مواد تری آور محروم گشته و رطوبت اصلی تحلیل رفته است.

یا خود در داخل سر خشکاننده های دست اندرکارند و تحلیل می برند یا به تخلیه اندامان سر می پردازند. یا اینکه نیروی اندامان سر خشکاننده اند و غذا در آنها خشک است یا رطوبتش اندک است.

 یا سر همسایه اندامانی است که خشک شده اندو از مشارکت آنها به خشکی انجامیده.

 یا اینکه جنبش روانی و جسمانی زیاد از حد معقول روی داده و از راه تخلیه و تحلیل با خشکی رو به رو شده است.

جماع کردن، آب ریزی زیاد، خون ریزی، ورزش سخت، تخلیه، سبب خشکی مزاجی سردرد آور می شوند.

اگر گفتیم تخلیه، منظور چند نوع از آن است:

شاید تخلیه در اندامی روی دهد که در سر نیست اما سر در آن شرکت دارد مانند تخلیه ای که در تمامی بدن روی دهد یا تخلیه از اندامی است وآن اندام با سر مشارکت است مانند زکام، نزله،خون دماغ، ریزشهایی که از به بینی کشیدنی ها و عطسه کردن و غرغره پدید آیند. 

یکی دیگر از اسباب خشکی مزاج سردرد آور بند آمدن مواد رطوبتی است هرچند قطع شدن مواد رطوبتی از تخلیه کردن نباشد، مثلاً از روزه گرفتن یا از ترک خوراک کردن یا خوراک گیر نیاوردن ممکن است این حالت روی دهد.

فصل سوم

سردردهایی که از جدایی افتادن پیوستها روی می دهند

جدایی در چندین جای رخ می دهد: در پرده مغز، در گوهر مغز،
در رگ های مغز که ترک بر می دارند و شاید از اثر جنبش بخار و بادها که در نخستین مرحله پیدا می شوند یا از بند آمدنی ها سر چشمه گیرد.

گاهی از اثر بودن خلطی خورنده و گاهی از اثر افتادن یا ضربت خوردن یا بُرنده ای از خارج جدایی در میان افتد. اگر جدایی در داخل روی دهد، شاید جوش نخورد و قرحه ای(ورم) گردد که سر را آزار دهد و سردرد همیشگی باشد. ضربت خوردن و افتادن شاید جدایی اندازی شان چندان دشوار نباشد و معالجه شود، اما اگر از اثر ضربت خوردن یا افتادن، مغز از جای تکان خورد،ممکن است مرگ به دنبال آرد.

گروهی ازطبیبان هندی گویند: شاید مایه سردرد کر می باشد که در اطراف سر پیدا شود و از حرکت و دریدن و خوردن آن دردسر بوجود آید. اما گروهی از اطباء این نظریه را رد کرده اند به عقیده من لازم نیست این نظریه را به کلی رد کنیم زیرا بسیار اتفاق می افتد که در وسطهای جلوسر و بالاییهای سوراخ بینی کرم پیدا می شود. پس جایز است گاهی هرچند به ندرت باشد کرم در نزدیکی های حجاب هم بوجود آید.

فصل چهارم

سردردهایی که از ورم سرچشمه گرفته اند

ورمی که سردرد به بار آرد، جایش در پرده های مغز است. یا ورم گرم است و سردردی که از آن ناشی است سرسام گرم نامیده می شود.اگر ورم، سردرد سرد در پی دارد، بیماری را لیژغس که به معنی فراموشکاری است می نامند. گاهی ورم ترکیبی است و بیماری را سباب سهری ( خواب آلود مانند بی خواب ) گویند. شاید ورم سخت باشد و شاید این ورم سفت در خود مغز و گوهر مغز باشد آنگاه ورم نامبرده یا گرم التهابی ( فلغمونی ) یا باد سرخ به بار آرد یا اینکه ورم سرد است و در آینده نزدیک همه اینها را شرح می دهیم. بسیار اتفاق افتد که ماده سردرد آور می گدازد و آب می شود و از راه گوش و غیره به صورت چرک و ریم یا ماده آبکی بیرون می ریزد.

چگونگی سردردها که به سبب مواد پیدا می شوند

سردرد بحرانی ( بحران: تهیج از شدت بیماری): از تیره سردردهایی به شمار آور که از حرکت دادن مواد از جانب طبیعت به سوی خارج روی می دهد!

سردردی را که بعد از هضم خوراک پیدا می شود از تیره سردردهایی بشمار که سببش حرکت کردن ماده برای ازهم جدا کردن است.

اما پیدایش ماده سردرد آور که در اندام باشد، باید تفصیلش را از دستور کلی گرفت و یاد گرفتی که چنین ماده ای یا از اول پیدا شده و حبس است یا زاده غذاست. یعنی همراه غذایی آمده که کیموس بد گوهر آفریده و این کیموس بدجنس یا از تباهی غذا یا از ترتیب و اندازه، یا از چگونگی هضم غذا و سایر سببها پیدا شده است که در تباه گردانیدن غذا دست دارند و همه را ذکر کرده ایم. و تو باید سردردی را که ناشی از خوردن سیر و پیاز و خردل و خماری و سردردی  که ناشی از خوردن چیزهای سرد است، از این قبیل سردرد که در بالا ذکر شد حساب کنی!

باد نیزیکی از سببهای سردرد است.هرگاه گدار طبیعی باد تنگ تر از لازم آفرینش یافته باشد، یا باد بخواهد از گداری غیر طبیعی بگذرد و برای خود منفذی دیگر بیابد، آنگاه باد کشیده می شود و دردسر ایجاد می کند.

یکی دیگر از سببهای سردرد بخار است. سر به درد آوردن بخار از چگونگی بخار است، یا اینکه بخار خلطها را به حرکت می اندازد و از حرکت آنها سردرد بوجود می آید. باد و بخار گاهی در تن و گاهی در خود مغز تولید می شوند و شاید از خارج به وسیله برکشیدن از راه نفس یا ازراه سوراخهای  ریز پوست ( مسام ) وارد آیند و در مغز گرد آیند و سردرد به بار آرند که سردرد بد بوی و سردرد خوش بوی  هم از این تیره سردردها است.!

انواع سردرد اشتراکی

سردرد که از مشارکت آید دو قسم است: یکی مشارکت مطلق و دیگری مشارکت نا مطلق.

مقصود از مشارکت مطلق آن است که از اندام انباز مغز، هیچ جِرمی به مغز وارد نیاید و تنها آزار اندام به مغز برسد؛ و منظور از مشارکت غیر مطلق آن است که ماده ای خلطی یا ماده ای بخاری از اندام به مغز اندر آید و سبب درد سر شود.

سردردهایی که از مشارکت مطلق پدید آیند انواع سردردهایی هستند که در حالت ترنجیدگی و بیماری کزاز و کشیدگی و بادهایی که سبب قرحه گردن می شوند ودرد مفصل و سردرد ناشی از نقرس و عرق النسا، که وقتی شدت می یابند روی می دهند؛ و شاید سردردی که از مشارکت آید، از حالت طبیعی سر زند یا از حالتی بیگانه و تباه و دور از گرمی و سردی مانند حالت سمّی بودن. مثلاً ممکن است در اندامی که با مغز شراکتی دارد خلطی بد گوهر و سمّی پیدا شود و از چونی آن سمّیت سردرد به وجود آید.

ممکن است مایه سردرد کاملا مزاج طبیعی داشته باشد، لیکن از شدت یافتن و زیاد شدن کمیتش، مایه سردرد گردد.

ممکن است ماده بیگانه در یکی از اندامان به همان حالت بیگانگی و تباهی موجود باشد و مایه سردرد گردد. مانند کسی که مدت زیادی از جماع دور باشد. یا مانند جمع آمدن مواد در حالت احتقان زهدان یا در مراق ( لایه خارجی صفاق ) یا در اطراف آن خلط ناپسندیده ای پیدا گردد.

ممکن است کیفیت آزاردهنده سبب پیداش ماده آزاردهنده دیگری گردد و این حالت دو وجه دارد یکی آن که آن کیفیت، مواد پسندیده اطراف مغز را به تباهی کشاند، یا غذایی را تباه کند که به مغز می رسد. دوم اینکه: مغز را برای پذیرش مواد نا پسند آماده سازد و این پذیرش مواد دو وجه دارد:

اول: مغز از آن ماده، گرم گردد و گرمی مغز، مواد مایه سردرد را به سوی خویش بکشد.

دوم: مغز به حدی ناتوان گردد که نتواند ماده دردسر را در خود نپذیرد و مقاومت از دست بدهد؛

سردرد ناشی از اشتراک مغز با کلیه بدن

اگر سردرد از مشارکت مغز با تمام بدن است یکی از این حالات را دارد:

1-ماده در سراسر بدن منتشر شده است که سردرد « بحرانی » از این قبیل ازست.

2-یا حالتی- کیفیتی- سراسر تن را فراگرفته است مانند حالت تب.

اگر در تبهای سخت سردرد شدت یابد، حالت بیمار خوب نیست و ممکن است به هلاک سر کشد به شرطی که سایر علامات نومید کننده همراه باشد. اگر سردرد بدون تب شدت یابد دلیل بحران است که با خون دماغ آید و شاید دلیل بحران همراه قی باشد.

اندامان مشترک با مغز، به ترتیب اولویت

معده از هر اندامی بیشتر با مغز شراکت دارد و پیشی گرفته است. در معده خلطها جمع می شوند یا خلط در معده به وجود می آید یا اینکه گاه به گاهی یا برحسب نوبت و بدون مراعات نوبت به معده می ریزد. مرار که از آوند و جایگاهش گذر می کند. ماده رقیق را در خود نگه می دارد و مواد غلیظ را به معده می ریزد؛ چنان که در بحث ویژه به معده شرح داده ایم.گاهی باد در معده بند آید. یا از معده بخار برخیزد و سبب سردرد می کردد. خمار نیز سردرد آور است.از حالت خمار اطراف سر متخلخل می شود و سرما زود بدان راه می یابد.

زهدان نیز از شریکان پر و پاقرص مغز است. مراق، و کبد، سپرز و حجاب حاجز، دست و پاها و پشت نیز جزو شرکای مغزند.

نزدیکترین شریک مغز درمیان اندامان آبشامه ای است که کاسه سر را پوشانیده و در پیرامون مغز قرار دارد. بسیاراتفاق افتاده سردرد شراکتی، از انتقال ماده ای به وجود می آید که از ورم اندام درونی شریک مغز تراوش کرده و بالا آمده است.

گفتار کلی راجع به علامت هریک از اقسام و انواع سردرد

سردرد ممکن است که انگیزه اش از خارج باشد. از قبیل ضربت خوردن، افتادن، برخورد کردن با گرم و سرد، برخورد سر با سمّی های خشکاننده، بوی تند خوش و ناخوش، حبس شدن باد در بینی، حبس شدن باد در گوش. و اگر سردرد ناشی از ناتوانی مغز است، علامتش این است که مغز از کمترین سببی به هیجان آید، حواس تیره است کنشهای مغزی آسیب دیده اند. سردردی که از زورمندی حس مغز است، دلیلش هم چون حالت قبلی از کمترین سبب که مغز آن را حس کند تاًثیر پذیر است. مثلا از صداها، از بویها و غیره به سرعت بازتاب نشان می ددهد. لیکن با این حالت احساس هشیار دارد و گدارها پاکیزه اند و کنشهای مغز دور از کم و کاستی می باشند.

هرنوع سردردی که ناشی از وجود مواد باشد، سر گرانی و رطوبت بینی به دنبال دارد. اگر ماده تند مزاج (حاد) باشد، همراه سرگرانی، سرخی و گرمی تپش سر نیز احساس شود.

و هرگاه ماده غلیظ موجود باشد، رطوبت بینی موجود است و سر گرانی نیز هست. اما نباید پنداشت که خشکی بینی در چنین سردردی علامت نبودن مواد است. اگر با سردرد سرگرانی بود دلیل وجود ماده است.

اگر ماده ای که مایه سردرد است، صفرایی باشد گزش و سوزش شدید و نشگون گرفتن از سر ( نخس ) از ویژگیهای اوست و در این باره از هر ماده دیگری بیشتر مایه دردسر است. اگر ماده صفرایی است ، بینی خشک است و تشنگی و بی خوابی ورنگ زردی در پی دارد و سرگرانی از سایر حالات کمتر است.

اگر ماده سرد است، از راه ادرار و اوقات آن و رنگ آن می توان دلیل بدست آورد.

اگر سبب دردسر امتلاء از پرخوری باشد، از بی اشتهایی و تنبلی شناخته می شود.

مواد سردرد اگر تر وسرد یا تر و گرم باشد، خواب آلودگی نشان اوست.

مواد بلغمی و سودایی، سر را زیاد به درد نمی آرند. مواد خشک سر گرانی کم دارد و بی خوابی زیاد.

هر خلطی را می توان از معاینه رنگ رخسار و چشم شناخت.

 کمتر اتفاق می افتد که نتیجه صحیح نباشد هنگامی نمی توانی از معاینه رخسار و چشم به چگونگی خلط برسی که یکی از حالات زیر باشد:

1-خلط التهابی است و به ژرفا فرو رفته است، یا خلط در ژرفا بند آمده.

2-موادی گرم غیر از مواد سرد سردرد آور- به سبب دردی که موجود است به سوی چشم و چهره کشیده شده است. زیرا هرگاه عضوی به در آید اکثراً خون از اندامی دیگر و شاید غیر خون، ماده دیگر به سوی دردمند کشیده شود.

سردردی که سببش باد باشد، سرگرانی کم دارد و کشیدگی زیاد و شاید نشگون ( نخس ) احساس شود و شاید چیزی مثل خوره احساس گردد. همراه ماده باد آور سرگرانی نیست. دلیل بر سردرد ناشی از باد و بخار، شاید وزوز و صداها باشد و شاید تراوش از اوداج بسیار باشد. سردرد بادی نقل و انتقالات دارد،منظورم درد است که از جایی به جایی نقل مکان می کند. اگر ماده بخار زیاد باشد شریان به شدت می تپند و بیمار به خیال بافی های بی معنی می گراید و سرگردان و سر گیج می شود.

سردردی که ناشی از مزاج ساده ( بدون ماده ) است دلیلش را باید از خود همان مزاج به دست آورد و در این حالت سرگرانی پیدا نیست و بینی خشک است. خشکی سوراخ بینی دلیل مناسبی برای وجود مزاج ساده است.

اگر سردرد از مزاج گرمی است، هم بیمار و هم کسی که سرش را لمس می کند حس می کنند که گرمی و التهاب هست. چشم قرمز می شود، از سرما و سردی بخش ها سود می بیند.

اگر سردرد از سرد مزاجی است، تماماً با گرم مزاج عکس است و عکس آن را قیاس کن؛ نه در رخسار بیمار لاغری دیده می شود، نه سرخی رنگ رخسار، درد هم به حد افراط نیست هرچند درد مزمن باشد.

اگر از خشک مجازی است: دلیلش را از تخلیه های زیاد، ورزشهای زیاد، بی خوابی زیاد، جماع زیاد، اندوه زیاد پیدا کن و شاید اگر این عادات تکرار شود دردسر بیشتر گردد.

سردردی که از شرکت مغز و اندام ناشی است و از اندام مشترک به مغز سرایت کرده، ماندن و رفتن و شدت یافتن و کم شدنش بسته به حالت آن اندام است تا اندام درد دارد سردرد هست. هرگاه درد اندام نماند سردرد نیز رخت بر بندد.

سردردی که شراکت اندام با مغز نیست، دلیلش را باید در کنشهای مغز، مانند تیرگی چشم، خواب آلودگی، سرگرانی همیشگی بجویی! و در عین حال سایر اندامان، سرحال و سالمند.

اگر پرده های مغز آسیب قوی دیده اند و سردرد از آن ناشی است،دلیلش آن است که درد به ته چشم سرایت می کند.

اگر سردرد از آسیب دیدگی آبشامه خارجی مغز یا از جای دیگری باشد، درد از سر تجاوز نمی کند که به ته چشمها برسد، تنها وقتی پوست سر را لمس می کنی درد احساس می شود.

اگر سردرد از مشارکت معده است، دلیلش: پکری، دل به هم آمدن، کم اشتهایی یا بی اشتهایی یا بد هضمی یا کم هضمی یا به کلی هضم از دست دادن است و باید دلیلهای سابق را نیز مراعات کنی!

اگر سردرد به سبب ریزش مرار(خلط) به معده باشد، درد در حالت تهی بودن معده شدت یابد و همچنین اگر در حالت گرسنگی بیمار به خواب رود باز سردردش شدیدتر می شود. ممکن است انگیزه سردرد، در مغز باشد واز شراکتی که با معده دارد، درد به معده برسد. یعنی برعکس اینکه درد از معده به شریکش که مغز است سرایت کند.

پس هرگاه که درسری هست و تشخیص می دهی که در این درد مغز و معده شراکت دارند برای اینکه بدانی که درد از کجا به کجا سرایت کرده باید حال هر دو اندام شریک را به دقت بررسی کنی تا معلوم شود کدام اول آسیب دیده و از آن به شریکش رسیده است. معده را مورد بررسی قرار بده! اگر در هضم و غیر هضم حالش دگرگون می شود؛ در پری و تهی بودن تغییراتی بر آن وارد است گناه را بر گردن معده انداز! بگذار اختلاف حالات معده را توضیح دهیم: اگر معده از وجود صفرا در آزار است گاهی که تهی است به هیجان می آید. و اگر دردش از خلط سرد است، در حالت تهی بودن درد کمتر است و گرسنگی درد را تسکین دهد. و شاید گرسنگی بخاری در معده برانگیزد و از آن بخار به درد آید در چنین حالتی به ندرت اتفاق می افتد که غذا خوردن درد را کاملا تسکین دهد. گذشته از این التهاب معده و آروغ و احساس سوزش در معده تو را رهنمونی می کنند که درد از معده است یا از مغز و تو دلیل آروغ را در جای خود یاد می گیری! هم چنین علامات دیگری هست که از آنها می توانی پی ببری که آیا سبب اول در سردرد معده یا مغز است و این علامات را در بحث آینده ما که راجع به معده است ذکر خواهیم کرد. و شاید دلایلی را از آنچه همراه تخلیه و پاکسازی بیرون آید بیرون بکشی!

گاهی می توان دگرگونی حالات دردسر را بر حسب موادی که به معده می آید حدس زد. بسیار از مردمان هستند که مراره(صفرا) به نوبت ( مرتب ) به معده شان وارد می شود و سر به درد می آید و شدت می یابد. هرگاه غذا خوردند دردسر آرامش یابد، در این حالت می دانیم که دردسر از شراکت معده با مغز است.کسانی هستند که تا مرار(صفرا) در معده دارند سردرد دارند، گاهی که مرار از معده خارج شد سردرد تسکین یابد این هم دلیل سبب بودن شراکت معده با مغز در ایجاد سردرد است.

اما اگر دخالتی از کبد در آن باشد نخست طرف راست سر به درد آید. و اگر از سپرزاست از طرف چپ شروع می شود

و اگر از مراق ( لایه خارجی صفاق ) است، درد تماماً در قسمت پیشین سر است،

 و اگر از رحم است درد پیرامون جاندانه(ملاج،جایی در وسط سر و بالای پیشانی که در نوزاد هنوز نرم است  و استخوانی نشده .) را فراگیرد، و چنین حالتی را اکثراً در زنان تازه زاییده یا بچه انداخته یا در وقت بند آمدن حیض می توان یافت.

سردردی را که می پندارند از کرم است، طبیب هندی گوید.علامتش درد خوره ای شدید و بوی گند و شدت درد در حال حرکت و آرامش درد در حالت آرام گرفتن است.

سردردی که کلیه در آن دخالت دارد، یا سردردی که اندامان پشت در آن سهیم اند، بسیار گرایش به سوی عقب دارد.

سردردی که مشارکت درد اندامان دیگر باشد، تا درد اندام سخت است، دردسر سخت است و با هیجان اندام دردمند، سردرد هیجان می کند.

سردردی که ناشی از تب و حالت بحرانی باشد دوشادوش تب آید، تا تب شدید است دردسر شدید و چون تب بشکند سردرد آرام گیرد. در حالت شدت تب، سفیدی رنگ مدفوع دلیل ایجاد سردرد است زیرا خلطهای مراری(صفرایی) رو به بالا می روند و مایه سردرد می شوند.

بعضی وقتها چیزهای لطافت بخش- هرچند گرم هم نباشند- سبب سردرد و سردرد نیمه ای می شوند؛ مانند: سکنجبین. علت در این کار آن است که چیزهای لطیف سکنجبین وار راه بخارها را به سوی مغز باز می کندد.

کسی که سردرد ناشی از خلط مراری است در علاجش باید داروی غلیظ و پر مایه به کار ببری! نه داروی لطیف. که زیان آور است و شاید سردرد خود به خود از شدت درد افزونی یابد. باید این دستورات را خوب به ذهن بسپاری!

آژیرهای سردرد در بیماریها

 سفیدی رنگ بول (ادرار)و رقیق بودن بول، در تبها و هنگام بحران، دلیل است که مواد به سوی سر راهی است و حتماً سردرد پدید آید.

فصل نهم

علاج سردرد به طور کلی

 سردرد نیز همچون سایر بیماریها، باید انگیزه اش قطع شود و ضد آن را در برانداختنش به کار برد. علاوه بر این چیزهایی هست که در سردرد زدایی کمک می کنند. از قبیل، کم خوردن، کم نوشیدن، خواب زیاد و به ویژه باید از زیاد شراب نوشیدن پرهیز کرد. اما افراط در کم خوری، در حالت سردرد گرم و سرد مزمن درد را زیاد کند و زیان آور است. آرامش و دوری از هرچیزی که برانگیزنده سردرد است از قبیل جماع و فکر کردن و غیره، در تخفیف دادن سردرد بهترین راه است.

اگر دانستی که سردرد از وجود ماده است باید کوشش کنی که ماده را به سوی پایین بکشی حتی اگر برای این کار اماله(تنقیه) گرم به کار ببری و باید اماله آن اندازه قوی باشد که بتواند ماده را از اطراف کبد و معده بیرون آرد.

دیگر از چیزهایی که می توانند ماده سردرد را پایین بکشند و سردرد از بین برود،ماساژ هر دو پا است. اکثراً کسی که سردرد دارد و پاهایش را ماساژ می دهند به خواب می رود. باید در ماساژ دادن پا آن قدر پافشاری و پایداری کنی تا دردسر از بین برود. اگر سردرد شدید و مزمن و گرم یا سرد است و می خواهی پاشیدنی و ضماد در علاج آن به کار ببری، باید سر بیمار را بتراشی تا دارو بیشتر نفوذ کند و در این حالت بهتر آن است که جاندانه( ملاج) را با خمیر یا پارچه پشمی بپوشانی تا اگر دارو رقیق و آبکی است فرو نریزد و مغز بتواند از آن بهره ور شود و به زودی از اثر هوا تحلیل نرود.

درعلاج سردرد رگ پیشانی زدن، حجامت بر سر نهادن تا سوی پایین، ماساژ دادن دست و پاها، نهادن دست و پاها در آب گرم، کمی پیاده روی، پرهیز از غذاهای بادزا و بخار آور و دیر هضم بهترین چاره است و سردرد که رفت باز نمی گردد.

و ما می گوییم: شاید اگر آب گرم بر دست و پاهای بیمار بریزیم و در این کار دوام کنیم بیمار حس کند که درد از سر به سوی دست و پا پایین می آید و از بین می رود.

و بدان! که خوراکهای ترش مزه برای کسانی که سردرد دارند هیچ ملایم نیست، مگر سردردی که از مشارکت معده با مغز است  و آن خوراک ترش مزه از آن خوراکها باشد که دهانه معده را دباغ می دهد و تقویت می کند و ریزش مراره را از معده باز می دارد.

اگر همراه سردرد مزمن، آزار زیاد پدید آمد، در چاره اش بکوش و به علاج آزاری که روی آورده بپرداز! چه شاید این روی آورد سبب زیاد شدن اصل ریشه داری باشد که این روی آور از آن سرچشمه گرفته است. مانند بی خوابی. اگر بی خوابی از اثر سردرد روی آورد و بی خوابی بیشتر شدت گرفت، سبب افزایش سردرد می شود؛ در این حالت یا باید علاجهای ذکر شده از قبیل: روغن کدو، روغن بید، روغن نیلوفر و شیره گیاهان معطر شده با کافور و غیره، یا داروهای کمی تخدیر آور، خواب آور باشند، توصیه شود.

سردردی که همراه نزله است، نکند به وسیله مرهمها سر را خنک و تر گردانی! بلکه باید فوراً دستور پاکسازی دهی و دست و پا را ببندی و ماساژ دهی و در آب گرم بگذاری. اگر می خواهی دارویی بر سر دردمند که تاًثیرش به قسمت درونی سر برسد، قبلا هم دانسته ای که باید برقسمت جلو مغز، در جایی که درز تاجی هست و برجاندانه بگذاری که از این دو راه آنچه از دارو باید وارد مغز شود نفوذ می کند.

قسمت عقبی مغز به درد دارو گذاری نمی خورد. زیرا استخوانی که در قسمت عقبی، مغز را دیوار شده است به حدی سخت است که دارو از آن نمی گذرد و به مغز نمی رسد. حتی اگر از دارو بسیار زیاد کنی و فشار بر قسمت عقبی بیاوری باز به اندازه اندکی که بر جاندانه یا قسمت جلو سر می گذاری بهره نمی دهد. علاوه براین دارویی که بر قسمت عقبی سر می گذاری اگر سرد باشد به منشاً پیها و بیخ نخاع زیان می رساند.

سردردی که تپش به همراه دارد و تو گویی نبضش می زند، دلیل بر وجود ورم گرم یا سرد است.اگر ورم گرم است،خنک کننده هایی را به کار ببر که نرمش دهنده و حجامت بر مغاکچه(محل فرورفتگی در پشت گردن) پشت گردن گذار و زالو بر هر دو گیجگاه ها رها کن، و دست و پای بیمار را ببند!

اگر ورم سرد است، داروهایی را به کار ببر که ورم را پراکنده کنند و چیزی با آنها بیامیز که تا اندازه ای سردی و تقویت در آن باشد. مثلا روغن گل و فیجن یا روغن گل و نعناع را با آن مخلوط کن!

زمانی که سردرد تپشی به حدی شدت یافت که اگر کودک بدان گرفتار آید ممکن است درز کاسه سر ترک بردارد. چاره مفید آن است که « عروق » را بکوبند و بسایند و با روغن گل و سرکه مخلوط کنند و اول سر را با آب نمک بشویند و داروها را بر سر مالند. و اگر نیاز بدان داشتی که به بینی، کشیدنیهای قوی استعمال کنی- چنان که قبلا دستور داده ایم- باید به تدریج از کم به زیاد برسی، و تا ممکن باشد فکر مخدرات نکن! ولی ما قسمی از مخدرات را برای تسکین سردرد بعداً ذکر می کنیم و بدان! که قی جزء علاجهای سردرد به شمار نمی آید و قی کردن برای کسی که سردرد دارد بسیار زیان بخش است. مگر اینکه سردرد از معده و از مشارکت معده با مغز باشد که در این حالت از قی نفع می برد.

اگر درد در قسمت عقبی سر است و از اثر تب نیست، باید به وسیله داروی پخته ( مطبوخ ) به اندازه قوت بیمار تخلیه به عمل آورد و بعداً رگ زد.

کسی که حس می کند سردردش در سر جا به جا می شود و در حالت انتقال است و از سردی آرامش می یابد، شاید از رگ زدن ناگریز باشیم  یا باید حجامت شود تا ادامه درد فضول را به سوی سر جذب نکند.

علاج سردرد گرم بدون ماده و همراه ماده

منظور از سردرد گرم بدون ماده، سردردی است که مثلا از آفتاب سوختگی ناشی است؛ و مراد از همراه ماده، سردردی است که ماده صفرایی و خونی سرچشمه گرفته است. سردرد گرم هرچه باشد نیاز به خنک گردانیدن دارد. اگر این سردرد تازه روی آورده است بهترین علاجش آن است که روغن خالص گل را خنک کنند و برسر بریزند. و بهتر آن است که دیواری از خمیر یا پشم پیرامون جاندانه بکشندو لازم نیست تنها قسمت عقبی مغز را در بر گیرد.

اگر روغن گل تنها بهره ای نداد باید افشره سبزی های سرد و سردی بخش را بر آن افزود. و اگر بیمار شیر و روغن بنفشه یا شیر و روغن گل یخ کرده را به بینی کشد و عطسه کند خوب است، و بد نیست که روغن گل را با سر که بیامیزند زیرا سر که چنان که در دستور ذکر شد در نفوذ کردن دارو کمک می کند.

اگر در حالت سردرد گرم سرکه را با آب زیاد مخلوط کنند و بنوشند بسیار مفید است. اگر سردرد گرم، از آفتاب سوختگی است همین علاجها را می خواهد و علاوه بر این باید هوای معتدل و سرد گردانیدن هوا و زندگی کردن در مسکن خنک را مراعات نمود و ضماد پاشیدنی ها و مالیدنی ها همه از روغنها و چیزهایی باشند که سرد مزاجند و به وسیله برف سرد شده اند و همچنین بو کشیدنی ها  و به بینی کشیدنی های خشک و تر نیز باید از سرد مزاج و سرد شده ها باشند .

باید در همه حالات سردرد گرم، بیمار از هر چیزی که به شدت بر انگیزنده است از قبیل فریاد و زیاد فکرکردن و جماع کردن و گرسنگی کشیدن دوری گزیند.

سردردی که از اثر آفتاب سوختگی است اگر در مرحله اول بوجود آمدنش معالجه شود علاجش آسان است اما اگر اهمال شود شاید علاجش به این آسانی نباشد و ممکن است صعب العلاج گردد. در هر حال سردردی می شود که باید حسابش را کرد.

بارها اتفاق می افتد که سردردی از اثر آفتاب است اما نه تنها گرم شدن سر است بلکه تاًثیر آفتاب علاوه بر گرمی سر بخارها را در سر برانگیزدو خلطهای آرام را به حرکت وا می دارد، که در چنین حالتی حتما باید تخلیه بر حسب دستورات ذکر شده صورت گیرد. و حتی اگر بخار برانگیخته نشده باشد و خلط از جای نجنبیده باشد، باز در علاج سردرد گرم ناشی از آفتاب زدگی شاید نیاز به استعمال چنین داروها باشد. زیرا اگر سر چنان پر شود که بیم  آن برود ماده ای را به سوی جایی که درد دارد بکشاند- چنان که در ضمن دستورات یاد گرفته ای- علاجش همان تخلیه است. اگر خلط چیره شده را بیرون نیاوریم، شاید آسیب زودرس باشد و از شر آن ایمن نخواهیم بود.

اگر سردرد گرم را بسیار زیاد از حد گرم کرد و التهاب در سر شدت یافت علاجش آن است که: قاوت جو و اسفرزه را با آب هفت بند خمیر کرد و سرد گردانید و ضمادش بر سر گذاشت. سردردی که ناشی از وجود ماده گرم خونی است باید فوراً به رگ زنی پناه برد و به اندازه نیاز و برحسب نیروی بیمار- که تا چه حد تحمل خونریزی دارد- خون از او گرفت. اگر خونگیری از رگهای ساعد کفایت نکرد و درد به حالت خود باقی ماند و تراوش عرق موجود بود و در سر و روی و چشم علامت امتلاء دیدی! باید رگهایی را بزنی که از راه آنها تخلیه در مغز واقع می شود مانند: رگهایی را که همه اطراف بینی را فرا گرفته اند و رگهایی که در پیشانی هستند. خون گیری از رگ پیشانی در زدایش سردرد بسیار موًثر است.

وباید در رگ زنی جای درد را در نظر بگیری. اگر درد در قسمت عقبی است رگهایی را بزن که در قسمت جلو واقعند. و اگر درد مثلاً در طرق راست است تو رگ طرف چپ را بزن. اما اگر در جهت برابر جای درد رگ را نیافتی باید به جای رگ زدن حجامت استعمال کنی.

اگر این رگ زدن ها بهره نداد حتماً باید حجامت بر وسط دو شانه گذاشت و خون بسیار از آن کشید و جای حجامت را با نمک ساییده مالیدو بعد دهانه زخم را با پشمی که در روغن زیتون خیس شده بست و فردای آن روز داروی خراج برآن نهاد. به گفته این حکیم علاج نه تنها برای حالت نامبرده بلکه در همه حالات سردرد مزمن که ناشی از ماده پلید باشد مفید و شفابخش است.

شاید در چنین حالتی از سردرد مذکور و سردردی که به آن شباهت داشته باشد، اگر رگ صافن(رگیست درپشت،بان مازه هم میگویند ) زده شود و حجامت برساق نهند نتیجه مثبت بخشد. این بود نظریه اطباء درباره رگ زنی در علاج سردرد.

هرگاه حدث زدی که آمیزه ای از ماده صفرایی در سردرد دخالت دارد، بهتر آن است که آن را به وسیله دارویی ک ملین است و ماده را می لغزاند- چنان که در بحث از سردرد صفرایی ذکر خواهد شد- تخلیه کرد، و باید عموماً لیونت مزاج همیشگی باشدو برای این نرم شکمی باید غذای بیمار سوپ آلو طبری و آلو بخارا و سوپ عدس و ماش باشد و مقصودم از سوپ عدس و ماش آب پز است و مصلحت این است که جرم را نخورد. همچنین بیمار سردرد صفرایی، باید غذاهای خنک کننده ای چنان بخورد، که خون سرد مایل به خشکی و غلظت تولید می کند و قبوضیتی کم می آورد، مانند: خوراکهایی که سماق و انار در آنها به کار برده می شود، سوپ عدس همراه سرکه، تفشله(همان عدسی است  وهمچنین غذایی که از گوشت ،زرده تخم مرغ و زردک یا هویج و عسل میپزند وگشنیز و تره را با آن مخلوط میکنند.)،اما باید مراعات کند که شکمش قبض نگردد.

در معالجه بیماری های سر همیشه باید در نظر داشته باشی که بیمار قبض نباشد! و شکمش نرم باشد. در چنین حالتها که می دانی خوراک بیمار را قبض می کند، باید خوراکهای قبض را به وسیله ترنجبین و شیر خشک و هرچه شیرین و نرمی بخش است به اعتدال برگردانی و در نظر داشته باش! که خوراک بیمار خوب کیموس(کشکابی که در معده قبل از هضم غذا پدید میاید،عصیر و عصاره هم معنی میدهد) باشد و زیاد هم نخورد زیرا پر شدن شکم خوب نیست.هرگاه پاشیدنی و مالیدنی ها را بکار می بری، دقت کن! که سردی بخش باشند، اما زیاد رطوبت آور نباشند. بلکه تا اندازه ای بازدارندگی و قبوضیت در آنها باشد. مانند آب انار، افشره سرد میوه های قیوضیت بخش، برگ و ریشه و لعاب اسفرزه همراه سرکه و آب هفت بند.

اگر سردرد صرفاً از ماده صفرایی است  و بعد از معاینه حتی کمترین خونی را در حال حرکت دیدی، باید کمی از خون تخلیه شود، یا اینکه شروع کن به تخلیه به وسیله « هلیله ای ». اما اگر بیمار تب داشت، « هلیله ای » را به کار نبر! دارویی ده که ماده را بلغزاند و زبر نباشد و فشار نیاورد؛ مانند شیر خشت و آب میوه و شربت میوه و آب لبلاب. شاهتره هم برای تخلیه دان مناسب است، امانرمی بخش هم بد نیست.

اگر ماده صفرایی غلیظ است، یا چنان در طبقه های معده چنگ در زده است که به وسیله قی کردن بیرون نمی آید و از داروهای لغزاننده مسهل نمی لغزد، باید تخلیه را به وسیله ایارجفیقرا با سقمونیا(گیاهیست مسهل و روان کننده دستگاه گوارش) انجام دهی و مقدار دارو را از روی نسخه ذکر شده بردار و اگر نیاز بود، بر مقدار دارو بیافزا تا ماده صفرایی به وسیله داروی نامبرده و سایر لغزاننده ها از بین برود. یا این که آب پز هلیله را وسیله تخلیه گردان

بعد از تخلیه، باید مزاج را به وسیله سردی بخشها و رطوبیها تعدیل کرد.مزاج تن را به وسیله خوراک و نوشیدنیها تعدیل کن! اگر سردرد از سوء مزاج تن است؛

اما اگر سردرد علتش تنها در سر قرار دارد، با علاجهایی که در دستور ما ذکر شده و به وسیله داروهایی که سوء مزاج گرم و خشک را سرحال می آورند و بر حسب سببهای عمومی گرمی و سببهای سردی، معالجات را تجویز کن! یکی دیگر از داروها که در علاج سردرد گرم بسیار خوب است، قرص زعفران است؛ که هم داروی سردرد است و هم برای بی خوابی مفید است.

نسخه قرص زعفران به قرار زیر است:

نسخه: زعفران هفت مثقال، آب قوره یک مثقال و نیم، زاج سفید یک مثقال و نیم. صمغ عربی یک مثقال و نیم، شب یمانی (زاج بلوری ) هشت مثقال، زاج زرد پنج مثقال، همه این داروها را نرم می کوبی و با شرابی گس مزه خمیر می کنی و از آن قرص می سازی. هرگاه خواستی سردرد گرم را معالجه کنی یکی از این قرصها را در سرکه مخلوط با گلاب، آب می کنی و بر گیجگاه بیمار می مالی.

در حالت تب داشتن نشاید سردرد را به وسیله داروهای نهادنی و مالیدنی معالجه کرد که مبادا سبب تجمع بخار گردند. بهتر آن است که بیمار زیاد سرکه و آب گل به بینی کشد.

علاج سردرد سرد با ماده بلغمی یا سودایی یا بی ماده

اگر سردرد سرد است پارچه گرم شده را بر آن بند! یا گاورس(ذرت) گرم یا نمک گرم بر آن نه و گاورس ازنمک لطیف تر و مناسب تر است.

بیمارانی که سردرد سرد دارند و به ویژه آنهایی که از سرمازدگی به دردسر افتاده اند- اگر بیم آن نباشد که از تابش آفتاب خلطها در بدنشان به حرکت در می آید و جسم پاک از آلایش دارند- بدنیست که سر برهنه رو به آفتاب، تا در مشرق است بنشینند تا سردرد شفا می یابد.

کسی که از سرما زدگی به سردر گرفتار است بهتر آن است که از خوراکش کم کند و شکمش برود حتی اگر به وسیله اماله باشد. خود را از جنبشهای بدنی و روانی دور دارد، مشروب سرد نخورد و ابداً نگذارد که سردش بشود.

عموم بیمارانی که از سرما سردرد دارند، بهتر آن است که بعد از تنقیه- اگر تنقیه لازم بود- مالیدنیها و به بینی کشیدنیها و بوییدنیها و پاشیدنیها و ضمادهای گرمی بخش ذکر شده را استعمال نمایند.همچنین اگر شراب ریحانی کم مایه ( رقیق ) و پر تاًثیر را با تخمها- منظورم تخم کرفس، تخم رازیانه، تخم هویچ، رازیانه شامی ( انیسون )، زیره،تخم زردک بیابانی، بذر کرفس کوهی و همانند آنهاست- بخورند نفع بینند. لیکن استعمال اینها در دو حالت مفید است یکی آن که متاًکد باشد که خلطهای داخل معده را بر نمی انگیزند و دومی اینکه بیمار تب نداشته باشد که بیم شدت یافتن تب برود.

ضمادها

در علاج سردرد ناشی از سرما، ضماد خردل و یا هر ضمادی که خون به سوی رویه بر می کشد و خردل و شیره سداب کوهی در آن باشد خوب است. خاکستر و سرکه را مخلوط کنند و برسر مالند مفید است و مجرب، سر را با عروق مخلوط روغن بادام تلخ بیندانید نافع است لیکن حتما باید قبل از ضماد نهادن یا دارو مالیدن سر را بتراشند.

خوردن سیر هم از آن علاجها است که سردرد سرد را از بین می برد.

علاج سردرد سرد همراه ماده بلغمی

اگر خلط بلغمی مشترکاً در بدن و سر است باید بدن را تخلیه نمود. اندازه خوراک را کمتر یا لطیف تر کنند. دیگ ابزارها- ادویه- یی را به کار ببرند که سر درد نمی آرند. رساننده های ذکر شده را استعمال کنند. تخلیه های وصف شده صورت گیرد و از کم به کمتر برسد و بعد از آن سایر معالجات مذکور در قانون را مراعات نمایند. در حالت معالجه سردرد سرد، بلغمی مسکنات به کار برده شود. همچنین هر چه در معالجه سرد و تر خوب است، در این حالت مفید است. معجونهای تریاقی را اگر در هفته یک مرتبه به کار ببرند خارج از فایده نیست.

سردرد سرد همراه با ماده سودایی

علاج این نوع از سردردها همان است که در قانون آمده. یعنی اگر خون غالب آید یا خون تباه شده باشد باید رگ زد. و هم چنان که شرح داده شده پاکسازیها- تخلیه- همه نوعش بعد از رسانیدن خلط چنان که شرح داده شده- صورت گیرد. تعدیل مزاج چنان که ذکرشده به عمل آید - بکار بردن چیزهایی که خون لطیف و خوب و تر و رقیق تولید کند؛ و راجع به این شرح کافی داده ایم.

داروی بسیار خوب برای این حالت، دانه میخک است. فرموده ارکاغانیس را نیز که راجع به خون گیری از وسط شانه ها بود یاد آور می شویم که قبلا بحث کردیم.

داروهای مالیدنی در علاج سردرد سرد

باید قبل از هر کاری سر را تراشید و بعداً دارو را بر سر مالید. اینک نه نسخه از داروهای لازم و مفید را شرح می دهیم:

(1)گیاه شیر سگ (فربیون) دو مثقال، بورق یک مثقال، سداب کوهی دو مثقال، تخم سپند یک مثقال، خردل دو مثقال، کوبیده اینها را با آب مرزنگوش(گیاهی از تیره نعنا) خمیر کنند و بر سر مالند.

(2)فلفل یک مثقال، ته نشین روغن زعفران یک مثقال و یک سوم مثقال، گیاه شیر سگ که سبز باشد یک مثقال، چلغوز کبوتر دو مثقال، همه اینها را بسیار می سایند و با سرکه تند می آمیزند و بر جایی که می خواهند سرخ شود- خون به بالاییها بیاید- می مالند.

(3)مر، فربیون(شیر سگ)، نمک، بورق.

(4)فربیون(شیره گیاه شسر سگ)، مر، الوا، صمغ عربی، گند بیدستر (خایه سگ آبی )، زعفران، افیون، انزروت، کوشنه، کندر با آب سداب مخلوط می کنند و بر سر مالند.

(5)برای علاج سردرد کلاه خودی و سردرد نیمه ای که سرد باشد، مالیدن سنگ مصری بسیار مفید است.

(6)فلفل سفید دودرهم، زعفران دودرهم، فربیون(شیر سگ) یک درهم،چلغوز کبوتر وحشی یک درهم و نیم این ها را با سرکه معجون می کنند و بر سر می مالند.

(7)الوا، مر، فربیون، گند بیدستر، افیون، کوشنه، عاقر قرحا، فلفل، همه اینها را با شراب کهنه مخلوط کنند و بر سر مالند.

(8)چلغوز کبوتر خوب دوایی است.

(9)فلفل دو مثقال، قرص زعفران که سابقاً ذکر شد دو مثقال، فربیون (شیر سگ) نیم مثقال، چلغوز کبوتر یک مثقال و نیم، مرکب یک مثقال و نیم. با اندازه کافی سرکه مخلوط کنند و بر سر مالند.

داروهایی که در این نه نسخه یاد شدند گاهی می شود که برای پایین آوردن تاثیر زیاد، آرد یا شیر یا سفیده تخم مرغ بدانها می افزایند و گاهی که لازم باشد بدون هیچ آمیزه ای استعمال می شوند و تاثیر داروها نیز درجات متفاوت دارد.

به بینی کشیدنیها که در علاج سردرد سرد نافع هستند

(1) بوکردن و به بینی کشیدن سیاه دانه بو داده چنان که در بحث از داروهای ساده ذکر شد.

(2)مومیا همراه گند بیدستر و مشک.

(3)بعضی عقیده دارند اگربیماران سردرد سرد، دارویی را که از: هفت برگ( مرزه کوهی )، هفت دانه خردل ساییده و آمیخته با روغن بنفشه درست شده به بینی کشند فایده بینند.

(4)مشک و استرک و عنبر را به هم آمیزند و در هر یک از اوقات به اندازه یک دانه عدس را به بینی کشند خوب و آزموده شده است.

(5)روغن پیه هندوانه ابوجهل، یا روغنی دیگر که افشره سیماهنگ در آن حل شده به بینی کشند هم گرمی رسان است و هم تخلیه می کند.

(6)برخی گویند برای دفع سردرد سرد، سه قطره از افشاره برگ خار شتر آب نگرفته را ناشتا در بینی چکانند و بعد از یک ساعت، روغن بنفشه را به سوراخ بینی مالند و شوربای ساده بسیار چرب بخورند،بسیار مفید است.

زهره گاو زرد رنگ مایل به سرخی، به وزن سه درهم، مومیا دودرهم، مشک یک درهم، کافور نیم درهم، باهم مخلوط باشند و از آن به بینی کشند، می گویند بسیار خوب است.

(8)صمغ سداب کوهی یک مثقال و نیم، بیخ سوسن یک مثقال، گیاه شیر سگ یک مثقال و نیم، عسل پالاییده یک مثقال و نیم، همه اینها را با افشره بیخ سلق- نوعی از چغندر-مخلوط کنند و به اندازه یک دانه گاورس را بوسیله قطره چکانی در بینی چکانند.

(9)مقداری فربیون، صمغ فیلزهره به اندازه دو سوم، فربیون- گیاه شیر سگ- مخلوط با افشره سلقدر بینی چکانند.

(10)بخور مریم خشکیده هشت مثقال، بورق چهار مثقال، سماق چهار مثقال خوب بسایند و آن گرد را به وسیله لوله ای در بینی دمند و بیمار سر را بالا کند و تند آن را بو کند.

(11)سیاه دانه چهار مثقال، افشره سیماهنگ(خیار صحرایی) دو مثقال، نوشادر دو مثقال، در روغن حنا و روغن سیماهنگ معجون شود و درون سوراخ بینی بیمار را بدان مالند و بیمار به قوت آن را برکشد اگر فوراً مواد بسیار از سرش پایین آمد آنگاه بینی را با گرم بشوید.

مرهمهایی که در علاج سردرد سرد به سر می مالند

در این زمینه کلیه روغن های گرم و کلیه روغن هایی که گیاهان از قبیل، شبت، پونه، مرزنگوش،درمنه، سوسنبر،سذاب، برگ بو و آنهایی که در قانون ذکر شده اند در آن ها پخته باشند خوب و مفید است. روغن بلسان را نیز در قانون شناخته ای! این روغن ها علاوه براینکه مالیدنی باشند برای به بینی کشیدن و چکاندن در گوش هم مفید هستند.

دمیدنیهایی که در علاج سردرد مزمن مفیدند

(1)افشره سیماهنگ، سیاه دانه، کمکی صمغ سداب کوهی را بسایند و در بینی دمند.

(2)بخور مریم، بوره قرمز، افشره سیماهنگ را در بینی بدمند.

در علاج سردرد خشک

ما قبلا درباره سردرد خشک که همراه با ماده صفرایی یا خونی باشد بیاناتی داشتیم. اینک راجع به سردرد خشک بدون ماده و علاج آن صحبت می کنیم.

(1)در مداوای بیماری که سردرد خشک دارد باید قبلا غذاهای تری بخش و خوب کیموس و دارای مواد غذایی بسیار مانند:زرده تخم مرغ،سوپ جوجه فربه، کبک تیهو، سوپ های چرب که با روغن های تری بخش می پزند به بیمار بدهند و بعد از آن درد را از جهات گرم و سرد به سویی گرایش داد که مناسب تر است.

(2)در بینی کشیدن داروی تری بخش که همراه با روغن های خوب و پسندیده مانند: روغن بادام و روغن کدو و غیره باشد و اگر نیاز بدان بود که مزاج سرد یا گرم را به حالت تعدیل برگردانی، روغن هایی را بر آن اضافه کن که مزاج را به اعتدال می آورند.

(3)شاید از سردرد خشک،گوهر مغز به حالتی از کاستی درآید، که درد را پذیرا گردد. در این حالت باید به بینی کشیدنیها، با مخ ساق گوسفند و گوساله، پیه مرغ، دراج، تیهو، تذرو، کره از ماست گاو و بز آمیخته باشد.

(4)پالوده آبکی، که از آرد دو بار بیخته گندم یا جو باشکر با شکر سفید و همراه با روغن بادام یا کدو ساخته شده، را ضماد کنند و بر سر گذارند. یا دوره جاندانه را با خمیر دیوار کنند و پالود رقیق را بر جاندانه ریزند مفید است.

علاج سردرد ورمی

برای معالجه سردرد ورمی بسیار چیزها هست، که آن را در بابی ویژه جای داده ایم و بعداً می آید.

علاج سردرد از بند آمدنی

اگر سردرد انگیزه اش بند آمدن مواد است، به پخته گردانیدن ماده با وسایلی که می دانی باید بپردازی و بعداً مواد را تخلیه کنی، از آن پس ( شبیار ) را به کار ببری و به وسیله پاشیدنیها و ضمادها و بوییدنیها و غرغره کردنیها ماده تحلیل برود بار دیگر رسانیدن و پاکسازی و گدازیدن تحلیل انجام شود تا درد به کلی از بین می رود.

که اگر مزاج تند در سر موجود و بند آمده خلط غلیظ است و علاج کردنش دشوار است، باید داروی باز کردن استعمال کنی؛ و اکر بعد از آن سردرد هیجان پیدا کرد یا از نتیجه داروی گرم زیانی به سر روی آورد باید داروهای سردی بخش که سستی بخشند و قبوضیت ندارند تجویز کنی. اگر بعد از آرام شدن درد دوباره بازگشت تو همین کار را از سر می گیری تا بند آمده باز می شود و اینها را به تفصیل گفته ایم.

علاج سردردی که از گرد آمدن باد و بخار داخل سر است و از خارج نیست

اگر سردرد انگیزه اش باد پر مایه ( غلیظ ) است،قبل از هرچیز بیمار باید هرچه بادکن و بخارزاست مانند: گردو، خرما، خردل و خلاصه از گرم و سرد بادزا و بخار آور پرهیز کند. آن گاه پاشیدنی و ضمادهای ذکرشده و بوییدنی و به بینی کشیدنیهایی که در قانون وصف شده اند به کار ببرد. و به ویژه از گند بیدستر و مشک استفاده کند. ناشتا به گرمابه رفتن هم مفید است.

اگر منشا ماده سردرد از معده است، باید تخلیه هایی را که ذکر شده به کار اندازی و به ویژه از نسخه داروهایی که روغن کرچک یا روغن زیتون کهنه در آنهاست استفاده کن و داروهای زیره ای و همانند آنها را که بعدا درباره معالجات بیماری های معده ذکر خواهیم کرد استعمال کن! بعد از معالجه با روغن آس و روغن و روغن سوسن و افشره سرو و چوب گز و مشک زمین و هرچه گرمی و گیرندگی دارد، سر را تقویت کن و از این داروها برسر بمال و هم چنین دست و پا را به این داروها مالش ده تا ماده را به جهت مخالف بکشند.

اگر سردرد از بخاری است که در خود سر پیدا شده و معده بیمار باد نکرده و قرقره ندارد و امتلاء و فراغی نیست که برحسب آن بخار زیاد و کم شود و از غذاهای بخار زا و بی بخار درد بیش و کم نمی شود، باید پاشیدنیهای بخار زدای مشهور به کار برد و ضماد تحلیل برنده بر سر گذاشت که کمی قبضیت داشته باشند، و چیزهای لطیف بو کنند، که همین قدر کافی است.

اگر از معده است، علاجش داروهایی است که معده را نیرو بخشند مانند: مصطکی، گلنگبین و بعداً ( زیره ای ) و همانند آنها.

اگر بیمار غذا می خورد و بخار در معده اش پیدا می شود و بالا می رود، بهتر آن است که بعد از غذا، لعاب اسفر زده و گشنیز خشک همراه شکر بخورد؛ و اگر بیم آن می رود که از لعاب اسفرزده سردی به معده می رسد، لعاب تخم کتان همراه با گشنیز خشک بخورد و تقویت سر را با مالیدن داروهایی که دانستی، بکند و در تسکین درد، پاشیدنیها و بوییدنیهای ذکر شده و به ویژه مرزنگوش را استعمال کنند که شاید مرزنگوش تنهای تنها سردرد را ازبین ببرد و ماده را به سوی جهت مخالف بکشد.

اگر تشخیص دادی که ماده بخار در سر زیاد گرم است و علامات گرمی را دریافتی، از تحلیل برنده های بسیار گرم دوری کن و مانند گیاه شیر سگ و همانند آن را به هیچ وجه به کار نبر! در چنین حالتی قبلا کوشش کن که ماده را به جهت مخالف برانی و آن گاه داروهای غرغره کردن بده و سرانجام پاشیدنیهای معتدل را که در گرما به کار ببرند- تجویز کن.

سردردی که ناشی از بادی باشد که از خارج به درون سر نفوذ کرده است

علاجش: دقت کن! که آیا باد گرم تابستانی است یا باد سرد زمستانی و از چه منفذی به داخل سر راه یافته است؟

اگر باد گرم تابستانی است و از راه گوش وارد شده، روغن نیم گرم بابونه یا روغن خیری یا روغن شبت که با کمی روغن گل قاطی باشد در گوش چکان و اگر از راه بینی بود در بینی چکان.

پاشیدنیهای ملایم را از آنهایی که ذکر کردیم و تحلیل برنده هستند استعمال کن! اگر بعد از استعمال این داروها، سوء مزاج گرم روی داد باید داروها را ملایم تر کرد و هرچه کمتر سردی دارد به کار ببر و اگر بهره نداد سردی را بیشتر کن.

اگر باد سرد زمستانی و از راه گوش یا بینی وارد شده است،روغن ها را که در گوش و بینی می چکانی باید گرم باشند و باید گند بیدستر یا مشک همراه باشد که به اندازه لازم کم و زیاد می شوند. همان پاشیدنی و ضمادهای نامبرده را به کار می بری و تحلیل برندگی و گرمی را برحسب حال برانداز می کنی.  باید بیمار از هرچه بادزا و ملین است دوری گزیند.

علاج سردردی که از بخار تباه است و از خارج به سر وارد شده است.

بخارهای ناپسندیده که از خارج به سر وارد می شوند یا سردند یا گرم و اکثراً گرمند و در بعضی حالات سرد هست اما کم.

اگر مایه دردسر بخار گرم است و زیاد در سر گرد آمده است و بیمار خیالات پریشان و سرگیجه دارد، پاشیدنیهای معتدل و بوییدنیهای معتدل و خوش بو مانند گلاب، روغن گل، نیلوفر، بنفشه را تجویز کن، و اگر حرارت شدید بودکافور و صندل به کار ببر! باید بیمار سر را در حمام با آب گرم و خطمی بشوید.

اگر بخار کرد آمده در سر سرد است- که چنین بخاری از جاهای کف کرده ( متکرج ) حمام مانند می آید- علاجش تنها بو کردن مشک و گند بیدستر است.

اگر بخار دودی باشد، باید به وسیله روغنهای نامبرده و تری بخشهای ذکر شده تری زیاد به سر بخشید؛ و این روغنهای تری بخش را به بینی بمالد و یکدفعه و به تندی بوی آنها را برکشد که بالا برود و کوشش کند که بماند بعداً نفس بکشد که بیرون رود و باز بوی برکشد و دست بردار نباشد. و همچنین گلاب و آب بید و آب کدو مفیدند و باید زیاد بر بخار آنها سر نهد و بو کند.

اگر از اثر بخار سوء مزاج پدید آمد - چنان که در بخار کبریت و دود زرنیخ و همانند آن روی می دهد - کافور و روغن کدو را با هم مخلوط کن که یکی از آنها تری دهد و آن دیگری سردی بخشد. کافور را در روغن کاهو و روغن بنفشه ریزی مفید است. باید جای بیمار را با برگ بید و گیاهان خوش بوی تری بخش فرش کنیم.

علاج سردردی که از بوی خوش آید

اگر خوشبوی سردرد آور، گرم است و تنها از گرمی مایه سردرد شده و خشکی در آن دخالت ندارد، علاجش خوشبوهای سرد است. مثلا اگر سردرد از بوی مشک و زعفران است، علاجش با کافور و صندل است. اگر از کافور است، علاجش با مشک و زعفران است.

اگر سردرد از خوشبویی گرم مزاج است و همراه گرمی خشکی هم رسانیده است، علاجش تنها با ضد نیست. مثل اینکه زیان مشک را به کافور دفع کنیم. بلکه اگر بیمار باشد باید بیمار روغنهای سردی بخش به بینی کشد. اگر کفایت نکرد بگذار کافور نیز باشد که کافور را در روغن مورد استعمال باید گداخت؛ و همچنین برعکس.

سردردی که از بوی گند برخیزد

علاج سردردی که از بوی بد سرچشمه گرفته است، خوشبوی ضد آن است.یعنی: خوشبویی که در مزاج مخالف آن باشد. اگر بوی سردردآور خشکاننده است. باید داروی مقابل تری بخش باشد، مانند: بوی تند و خوش نیلوفر و بنفشه. روغن بیدمشک خوشبوی برای علاج دردی که از بدبوی و خوشبوی گرم مزاج بر می خیزد بهترین علاج است.

سردردی که از خمار آید

در علاج سردردی که از خمار ناشی است، قبل از هرچیز باید معده را تنقیه نمود و این تنقیه یا به وسیله اسکنجبین و تخم ترب، یا به وسیله اسکنجبین و افشره ترب، یا با اسکنجبین که با آب نیم گرم باشد انجام می گیرد. انجام می گیرد. وقی آورهایی نرم و متوسط به کار ببرند که در اقرا بادین می خوانی!

اگر قی را لازم ندیدی یا خواستی آن را به تاخیر اندازی، به وسیله ایارج که توسط سقمونیا تقویت شود بیمار را اسهال ده تا ماده سردرد بسیار زیاد در جای خود نماند. اگر دیدی که بیماری گرم است و استعمال داروی گرم مناسب نیست، به وسیله آب پز هلیله کابلی یا شربت میوه های ملین بیمار را اسهال ده! اگر بیمار از خوردن این داروها متنفر بود، آب انار شیرین یا ترش را با پیه و کمی سقمونیا به وی بخوران- که این نسخه دارو را در اقرابادین می آوریم- و هیچ اهمیت به حرارت بیمار مده. اگر سردرد از هیچ یک از این تخلیه های مذکور اثر فوری ندید، باید بیمار اجباراً بخوابد تا هر شرابی که در معده دارد هضم شود. و دلیل هضم شدن شراب تغییر یافتن رنگ بول است. بعد از تخلیه پای بیمار را با نمک و روغن بنفشه ماساژ ده و آب بابونه را بر دست و پایش بپاش! بعداً به گرمابه رود و سرش را بارها با روغن گل سرد شده، اما نه بسیار سرد بمالد و غذایش عدس و غوره و همانند آن باشد. کلم ویژگیهایی دارد که بخار را از ورود به سر باز میدارد.

جالینوس فرماید: مانعی نیست که گوشت جوجه کبوتر بخورد. شاید علت این فرمایش آن باشد که خون رقیق از گوشت آن تولید می شود و بخار را تحلیل می برد. باید بیمار میوه های قبض بخورد و مشروبش تنها آب باشد؛ و اگر معده اش ناتوان است و بیم آن می رود که به سستی بینجامد، نباید زیاد آب سرد بخورد. آب انار ترش و ریواس و رب ریواس و آب ترنج و رب ترنج و به و سیب و همانند آنها مناسب است. مقداری گشنیز خشک را در همان مقدار شکر بریزد، و درسته بخورد مفید است. بعد از آن باید بخوابد و آرام یابد که آرامش اساس علاج است. اگر از اول دفعه درد آرام نشد در همان روز و روز بعد تکرار کن و غذایش باید سرد و تر، یا لطیف باشد. مثلا زرده تخم مرغ بخورد و آب گرم براو بریز و بسیار بریز تا سردرد را تحلیل برد و تا می توانی بیمار را بخوابان!

اگر بیمار بیمار هم سردرد داردو هم دلش به هم می خورد و از نتیجه معالجات دل به هم خوردن رفت و سردرد ماند، روغن گل را قطع کن که برای بیمار دیگر زیان دارد. چون روغن گل برای آن بود که قبلا تقویت سر کند و بخا را باز دارد وقتی دل به خوردن نماند نشانه آن است که سر تقویت شده و بخار دفع گردیده؛ پس باید این دفعه روغن بابونه استعمال کنی و بسیار به سرش مالی تا سردرد را تحلیل ببرد. و اگر روغن بابونه علاج نکرد روغن سوسن به کار ببر که بسیار خوب و تجربه شده است . و بعد از آن هرگاه دیدی که حالت خماری سبک شده و سردرد از تاثیر خود کم کم می کاهد، یا به مجرد این که حس کردی که رو به خوب شدن است، بگذار بیمار کوفته ماهی ( رضواض ) و خایه خروس و گوشت جوجه را با سبزیهای سرد بخورد و بعد از غذا خوردن تا سه ساعت پیاده روی نکند منظورم این است که بخوابد یا آرام نشیند تا هضم اولی انجام می گیرد و معده کمی از تری اش کم می شود؛بعد از آن اگر تب دارد اسکنجبین با شکر و اگر رطوبت دارد اسکنجبین با عسل را پاشویه کند و بعداً کمی پیاده برود یا حرکتی دیگر کند اما خسته نشود. و باید از سرکه و آبکامه بپرهیزد و اگر از استعمال آنها ناگریز بود، سرکه سبک ( ناتند ) را بر پیشانی بمالد. بعد از آن که کمی قدم زد او را در تشت و حمام شستشو ده و بعد از اینها هم پاشیدنیهایی که با ملایمت تحلیل می برند استعمال کن و گوشت سبک به وی بده.

داروی خوبی برای خمار

کاسنی، تخم کلم، زرشک بدون دانه، سماق، عدس پوست کنده، گل محمدی، طباشیر، که همه در یک وزن و اندازه باشند مخلوط کنند و وزن سه درهم از آن را با یک قیراط کافور و یک اوقیه آب انار و آب ریواس یا آب ترنج یا رب ترنج بخورند.

سردردی که از جماع خیزد

سبب سردرد از اثر جماع دو وجه دارد:

1-جماع سبب خشکی مزاج می شود و سردرد از خشکی روی می آورد که علاجش همان علاج سردرد خشک است که بعد از استعمال تری بخشها به کار می رود و سابقاً ذکر کرده ایم.

2-یا این که بدن امتلاء دارد ( پر است ) حرکات روانی و بدنی که در وقت جماع پدید آید بخارهای ناپسند را بر انگیخنه است. کسی که امتلاء دارد و کمی بعد از جماع  به سردرد گرفتار آید باید اولا آن را رگ زده و بعداً اسهال نمود. یا تنها یکی از رگ زنی و اسهال را استعمال کرد. که بستگی به حالت بیماری و حال بیمار دارد. و سپس مغز را به وسیله روغن هایی مانند روغن گل و روغن آس و آبهای نیرو بخش مانند آبهایی که گل و آس در آن پخته باشد تقویت کند و غذای زود هضم و خوب کیموس بخورد و ترک جماع بکند و اگر ترک کردن را نتوانست اقلا با شکم گرسنه جماع نکند.

علاج سردردی که از ضربت خوردن، افتادن و جا به جا شدن مغز و شکست سر به وجود می آید.

اگر می خواهی سردری را که ناشی از ضربت خوردن یا افتادن است معالجه کنی! باید به هر وسیله که ممکن باشد اول درد را تسکین دهی و ماده را از جای دردناک دور کنی. زدودن ماده درد را یا به وسیله تخلیه  یا منحرف کردن ماده به جهت مخالف انجام ده تا جای درد ورم نکند. اگر احیاناً زخمی هست باید زخم خوب شود. اگر زخم هست تا سوء مزاج باقی است خوب نمی شود؛ حتماً باید مزاج طرف زخم را به حالت معتدل برگردانی.

و بدان! که هرگاه چنین بیماری به تب گرفتار شد و عقلش درهم گشت، معلوم است که جای ضربت خوردن دارد ورم می کند. پس باید در این حالت قبل از هرچیز رگ قیفال یا رگ کحل را زد، تا ورم نکند.

اگر امتلاء (پری) موجود است و بیمار تب ندارد باید اماله گرم شود حتی اگر با پیه هندوانه ابوجهل باشد و اگر تب دارد باید داروی اماله وسطی میان گرم مزاج و سرد مزاج (ولرم) باشد. اما اگر دیدی که ناگریز از اماله نیستی و بیمار تب نداشت تخلیه را به وسیله حب قوفا یا(صمغ سه نوبر) و همانند آن انجام ده و اگر حرارت زیر درجه تب داشت باز چیزی از این حب به وی بده. چه حتماً باید تخلیه صورت گیرد تا آماس رخ ندهد. بعد از آن منتظر باش اگر زخمی هست معالجه اش کن. و از یاد مبر که باید مزاج جای درد را معتدل کنی تا علاج پذیر باشد. و اگر زخمی نیست جای درد را ضمادهای تقویت کننده مانند: ضماد آب آس وبید و روغن آنها بگذار و یا روغن آس و روغن سوسن و گل محمدی و انواع آنها و هرچه قبضیت لطیف و تحلیل بردن کم دارد از قبیل گل و شاه اسپرم و نی نهاوندی و بابونه و گل ارمنی و شب یمانی یا شراب ریحانی بر سر مال!

شاید تنها مالیدن روغن های مناسب حال کافی باشد و باید روغن مالیدنی ولرم ( میانه گرم و سرد ) باشد. و شاید درد سر و بیم از آماسیدن تقاضا کند که به زودی سرد گردد، آن گاه مرهم سرد باشد مانعی نیست.

باید بیمار از گرمابه رفتن و شراب خوردن و خشم گرفتن و بخار آور و گرمی بخشهای غذایی پرهیز مانعی نیست.

اگر جای درد شروع به آماسیدن کرد، ناگریز باید چیزهای بسیار گیرنده و سردی بخش مانند پوست انار، گل انار، عدس، گل محمدی را استعمال کرد و با آب این داروها گیرنده سر را تر کرد و از تفاله آنها ضماد بر سر نهاد.

بعد از آن در مرحله دوم قبض دهنده هایی که تا اندازه ای ملایمتر و لطیفند مانند روغن سرو، روغن گز، روغن به، روغن کندر استعمال کن!

اگر ضربت خوردن مغز را تکان داده باشد، باید فوراً اسطوقدس با آب یا شربت عسل به بیمار داد که خوب دارویی است.

و بدان که:اگر درد به پرده های مغز برسد خطر است و اگر ار اثر ضربت خون از مغز آید باید مغز مرغ را چندان که ممکن است به بیمار بدهی بخورد و بعد از آن آب انار ترش بخورد.

اگر آماس سر حل شد باز تا سه روز می گذرد مغز مرغ بخورد و آن گاه وقت رگ زدن سر می رسد.

علاج سردردی که از ناتوانی سر، سرچشمه گرفته است

اولا باید سوء مزاج را علاج کنی و به حالت اعتدال درآوری. سپس سر را با داروهای مقوی تقویت کنی و برای تقویت سر، داروهای خوشبو که گیرندگی و نرمی بخشی در آنها باشد استعمال کن! که این نوع از داروها سببهای تحریک کننده را گردهم آرند.

بسیار اتفاق می افتد با وجودیکه پیدایش سردرد از ناتوانی مغز است، عواملی دیگر چون خلط بد که در معده گرد آیند در دردسر دخیل هستند چنین خلطهایی گرم باشند یا گرم نباشند باید داروی مناسب تخلیه شوند و معده به حالتی درآید تا غذای خوب را که هم نیروی تحلیل برنده داشته باشد و هم زودهضم باشد بهتر آن است که تحلیل برنده باشد. برای چنین بیماری بهترین وقت غذا خوردن بعد از ورود بیمار به گرمابه است، و باید شامش اندک باشد و دسر غذایش چیزهایی مانند نیشکر (قصب) زیتون، و نان باشد تا دهانه معده را نیرو دهد.

جالینوس اجازه می دهد که چنین بیماری، شراب خالص بخورد. اما به عقیده جالینوس مصلحت آن است که شراب چنین بیمارانی، یا با آب مخلوط باشد یا رقیق و ریحانی، یا شراب رقیق و ریحانی مخلوط به آب باشد و با نان بخورند.

علاج سردردی که از افزونی نیروی احساس مغز ناشی است

باید به هر ترتیبی باشد نیروی حسی را کمی کندتر کرد و پایین آورد و برای این کار:

اگر بیمار خوب هضم است غذاهایی مانند هریسه گندمی یا جوی، گوشت گاو بخورد تا غذای مغزش غلیظ شود.

در غیر این صورت غذاهایی از قبیل: کاهویی، بارهنگ آبی، گوشت ماهی بخورد. گاهی اگر لازم باشد مخدراتی مانند شربت خشخاش یا تخم کاهو بخورد، یا مخدرات را برسر مالد.

علاج سردردی که دنباله رو تب و بیماری های تند است

این نوع از سردرد دو حالت دارد:

1-هرگاه تب شدت یافت، یا شروع کرده است سردرد همراه آن است و بعداً که تب فروکش کرد، سردرد دست بر می دارد.

2-سردرد از تب است اما بعد از تب و بعد از سر آمدن نوبت، تب باقی می ماند.

سردردی که در حالت تب روی می دهد به اندازه ای دلهره به بیمار می دهد که سببش را که تب است - برآن ترجیح می دهد. یکی ازدلایل پدید آمدن سردرد تبی، به یکباره سفید شدن رنگ پول است و آنقدر تغیر می یابد تا شبیه بول خر گردد.

اما گاهی که شبیه بول خر شد، شاید علامت آن باشد که سردرد پیدا شده است نه در راه پیدایش است. و ممکن است پیداشدن سردرد، نشان آغاز فروکش کردن تب باشد پس باید به سایر دلیلها مراجعه کرد.

علاجش: روغن زیتون نارسیده مخلوط با روغن گل خاص، یا روغن گل و سرکه بر سراسر بمالند و این مالیدنی اگر در زمستان باشد و تب خفیف باشد، باید نیم گرم مالید و اگر در تابستان و در شدت تب باشد سرد کرد ومالید.

آب پز جو، خشخاش، بنفشه، و گل را در حالی که بخار از تندی درد را شدید کرده اند بر سر پاشند مفید است. اما اگر بخار نه از تندی بلکه از زیاد بودنش سر را آزار دهد این مالیدنیها را استعمال مکن به جای آن تخلیه به کار ببر و چیزهایی استعمال کن که با ملایمت تحلیل می برند مانند روغن زیتونی که سوسنبر و هفت بند یا مرزنگوش و هفت بند در آن جوشیده باشند، که تحلیل می برند.

برخی از پیشینیان عقیده دارند که بابونه را بر سر بمالند و اگر درد بسیار شدت گرفت و ناگزیر از استعمال مخدر و خواب آور شدی، مانعی ندارد، اما باید حذر داشته باشی و احتیاط کنی! در نخستین مرحله پیدایش سردرد اگر قاوت و اسفرزه را بر سر مالند و بخورند، بالا رفتن مواد را منع می کند. گشنیز و روغن گل هم همین تاثیر را دارند.

گاهی باید حجامت گرفت، بستن دست و پا و ماساِژ دادن دست و پا وعلاجهای خمار بسیار مفیدند.

بعد از آنکه دست و پا را می بندی آنها را در آب گرم که سرکه در آن باشد فرو کن! اگر از این همه علاجها آرام نشد سر بیمار را بتراش و بابونه و خطمی و بنفشه و سه کوهه (خسک) را به هم مخلوط کن و از آن ضمادی بساز و بر سرش نه! و شاید باز نیاز به حجامت و زالو داشته باشیم.

شاید بعد از تب و بعد از بیماری های تند، سردرد باقی بماند که علاجش سرد و تر بودن غذاها است و باید با روغن گل همراه روغن بابونه سر را اندوه و روزی دوبار صبح وشب هر دودست و هر دو پای بیمار را با آب گرم شست و تن بیمار را با روغن بنفشه مالید و اگر معلوم شد که سردرد بیمار رو به کاهش است از نرم کننده ها کمک بگیر.

علاج سردرد بحرانی ( تغییر حالت و آشفتگی بیمار )

در سردرد بحرانی باید دقت کنی! اگر بیمار دلش به هم می خورد، تهوع دارد، لبهایش می پرند، سرگیج است، خلاصه اگر پی بردی که ماده بیماری رو به بالا می رود، به وسیله اسکنجبین گرم شده یا قی آورهای سرد استفراغش بده.

اگر در معاینه مشاهده کردی که قرقر و باد در پهلوها موجود است خلاصه علامت نشان می داد که ماده رو به پایین گرایش دارد، لغزاننده های خفیف مانند شربت آلو، آلوی خیس شده در گلاب و قند را بعد از غرغره کردن بخورد. از شربت بنفشه و شربت تمرهند و شیر خشت و همانند آنها مقدار پنج درهم نه زیادتر- به بیمار بده، که مواد را می لغزاند.

اگر از معاینه معلومت شد که طرفدارهای گرده و زیر دندان های پشت - رو به عقب - سنگین هست، خلاصه علامت به دست آمد که ماده گرایش به سوی آبدان دارد، یک درهم تخم خربزه، یک درهم تخم خیار در اسکنجبین ریز بخورد که ادرار کند. بِه بخورد که هم ادراری است و هم بازدارنده بخار.

اگر پرتوها و رنگ سرخ و شبحهای زرد پیش چشم بیمار می آیند و شبحها در مسابقه هستند و بیمار خون دماغ ندارد. به وسیله بخار سر که اورا به عدسه کردن وادار کن و سرکه را در بینی اش بدم و چیزهای زبر در بینی او فرو بر و سوراخ بینی اش را قدقدک بده. یا اگر ممکن است کاری کن که فجأه رو به روی خورشید چشم بدوزد و بعداً چشم ار آن برگرداند. که شاید عطسه کند و بیاساید.

اگر نبض بیمار سست است و در پوستش نرمی حس می شود. او را با عرق آورها ماساژ ده و عرق آورها را بخورد و بر سر پاشد و باید این داروها معتدل - نه سرد نه گرم باشند.

اگر سوزش مانند و دردی را در بیخ گوش یا زیر بغل یا در پره بینی احساس می کند، ضمادهای گرم جذب کننده از قبیل نعناع، کرفس همراه روغن کهنه استعمال کن! و شاید نیاز بدان باشد که حجامت به کار رود  - بدون نشتر زدن - تا ماده از مغز بیرون آید و روی به سویی کند که از آن راه خارج شود و سردرد از بین برود.

علاج سردردی که پندارند از کرم است

باید قبل از هرچیز به تنقیه تن و مغز پرداخت، بعداً با کمی ایارج فیقر عطسه کند و این علاج را در هفته چندین بار تکرار کند و کلیه داروهای گندیدن بوی بینی که ذکر شده و کلیه داروهای ضد کرم شکم از قبیل افشره برگ شفتالو، بیخ توت و الوا مناسب این حالت است. باید عطسه آورها و به بینی کشیدنیها تنقیه نمای مغز را چنان که همه را می دانی- به کار بگیری!

سردردی که بعد از خواب و چرت زدن به هیجان آید

علاجش: باید با وسایلی بدن و سر را بپالایی. ضماد خاکستر و سرکه را بر هر دو گیجگاه نهی و بهترین خاکستر برای ضماد خاکستر چوب انجیر است.

علاج انواع سردرد ناشی از مشارکت

بگذار قبلا گفتاری فرا گیرنده و جامع داشته باشیم!

می گوییم: هر نوع سردرد که از مشارکت مغز و اندام سرچشمه گرفته است، برای علاجش باید اندام مشارکت را از ماده ای که ویژه اوست تخلیه کرد و مزاجش را سرحال آورد و در عین حال سر را به وسیله نیرو بخشها نیرو داد تا بتواند از قبول ماده سرپیچی کند.

اگر سردرد در اولین مرحله پیدایش است، باید سر را به وسیله سردهای مانند روغن گل و سرکه تقویت کرد.

اگر ار مرحله اول پا فراتر نهاده است، باز اگر ماده گرم است یا در کیفیت گرم است همین کار را انجام می دهی! اما اگر ماده سرد است باید روغن بابونه همراه روغن آس یا روغنی که در آن سرو گداخته شده، یا مرهمی که از برگ سرو، آب سرو یا آب گز درست شده به کار ببری!

اگر کار اندام را انجام دادی دقت کن! که آیا روی آورد خود به خود بیماری شده است؟ آیا انگیزه سردرد در سر ثابت گشته است؟ آنگاه ماده را بشناس و چگونگی آن را بررسی کن و چنان که یاد گرفته ای عمل کن!

کسی که سردرد دارد و حس می کند که چیزی از ساقهای او دارد بالا می رود، معاینه کن اگر امتلاء موجود است رگ صافن را بزن یا ساقها را حجامت گذار و بدنش را به وسیله (( اسطمخیقون )) تنقیه کن.

اگر امتلاء نبود هر دو ساق را تا بیخ رانها ببند، هردو پای بیمار را با نمک و روغن خیری ماساژ ده و اگر دقیقاً جایی را که ماده در آن است شناختی، آنرا داغ کن و دارویی زخم آور بر آن بگذار تا زخمی شود و چرک کند.

سردردی که انگیزه اش بخارهای بالا رفته از اندامان بدن باشد، باید از قبل از نوبت رسیدن سردرد، به بیمار میوه خوراند. اگر میوه نبود آب سرد حتی اگر ناشتا هم باشد بخورد. بهترین میوه مناسب این علاج، بِه و گشنیز است که بازدارنده بخارند و بیمار را نفع رسانند.

همچنین است علاج سردردی که از مشارکت کبد است و آب ریزی در سردردی که به مشارکت کبد باشد خوب است و باید برحسب ماده، ضماد بر کبد نهاد.

اگر سردرد از مشارکت معده با مغز است، از سه حالت خارج نیست: ناتوانی معده، خلط در معده و بخار از معده، که هر یک از حالت سه گانه را ذیلا تفصیل می دهیم.

1- معده و به ویژه دهانه اش توانایی خود را از دست داده و از پذیرش موادی که کیموسها را تباه می گرداند ناچار است. وقتی کیموسهای داخل معده تباه شدند سردرد به هیجان می آید و اکثراً این حالت سردرد در تهی بودن معده پیدا می شود. باید برای علاج سردرد بیمار لقمه هایی در آب غوره و آب ریواس و همانند آنها خیس کند و بخورد. یا لقمه هارا در رب میوه های قبضی بخش و خوشبوی فرو کند و فرو برد، سوپی را بخورد که از نان یا آرد گندم و به دانه انار ترش و همانند آن ترش کنند. اگر این کار را بسیار بکند دهانه معده قوی گردد. و تا این کار را انجام می دهد اگر دلش به هم خورد، باید قی کند تا صغرایی که به معده اش راه یافته بیرون آید و بیمار بیاساید.

اگر بعد از این باز معده سرد بود، خوراکهای نامبرده را با ادویه جات گرم و خوشبوی قاطی کن! یا بر گلاب قند ادویه بریز و بیمار لقمه نان را در آن فرو کند و بخورد. اگر ترشی و تندی با معده اش سازگار نبود و از آنها آزار دید لقمه هایی را در گلاب قند ساده یا گلاب قند با ادویه به اندازه مناسب حال معده فرو کند.

چنین بیماری اگر قبل از سردرد چند لقمه ای بخورد یا سوپی سر کشد، بسیار فایده بیندو هرگاه حس کرد که غذایش پایین آمد و هضم شد چیزی که قبضی در آن باشد بخورد، مانند: لقمه نان های خیس شده در رب میوه یا در میوه یا نان و خرما یا نان و زیتون.

2- اگر سردرد از مشارکت معده و مغز است و تاوان معده بر گردن خلطی است که در آن جای خوش کرده است؛ قبل از هرچیز باید به تنقیه معده اش پرداخت. و در همان حال و بعد از تنقیه بیمار عذاهای لطیف و زود هضم و خوب کیموس چنان بخورد که بعداً از چگونگی به ادای لازم بپردازد یعنی خوراکی باشد که تحلیل برنده و هاضم وملین باشد. اما اگر تولید کننده خون خوب بود ولی سایر صفتهای دیگر را نداشت. مثلا برنده و ملین، یا زود هضم و لطیف نبود، باید خوراک تولید کننده خون را برگزیند. و برای غذا خوردن، بهترین وقت بعد از رفتن به گرما به است؛ و باید بخار تن چنین بیمارانی خشک گردد.

اگر خلط داخل معده مراری است. به وسیله علاجهایی که در قانون به تو یاد داده ایم معالجه اش کن! علاوه بر این وسیله روغن گل، یا روغن آس مغزش را تقویت نمای. اگر خلط بلغمی سرد است و باد های شدید از آن برانگیزد، باید نیرومند ترین قی آور و نرم کننده ها را استعمال کنی، اگر سردرد از بین نرفت ایارج های بزرگ با آب پز سس صغیر (افتیمون) تجویز کن!

در این حالت بد نیست که دو شریان گیجگاه را برید. یا دو داغ سبک بر هردو گیجگاه گذاشت چنان که سر را نسوزاند و تنها شریانها را به تنگ آرد. بسیار اتفاق می افتد که در این حالت شریان را بر می کشند یا قطع می کنند یا داغ می گذارند. اگر داغ گذاری باشد بهتر آن است که شریان تماماً پیدا باشد و در بر آمدگی داغ شود و داغ به پوست نخورد و اثر بر پوست نگذارد. باید ابزار داغ نوک باریک و سرخ شده در آتش باشد.

و باید پاکسازی بعمل آید. به ویژه اینکار در وقت تابستان حتماً باید انجام شود. و باید غذایش سوپ باشد و تا ده روز چیزی نخورد که با دندان خرد کند. در تابستان باید وقت خنک شدن هوا بخورد. نباید زیاد پرگویی کند. چسب را توضیح می دهیم. گاهی سرب بر جای زخم شریان می گذراند و با پارچه ای می بندند تا نبضش نزند و درد نکند و گاهی چوب می گذراند.

داغ بسیار قوی که برای این حالت در نظر گرفته شده چنین است: سه داغ بر تارک سر، دوداغ بر هر دو گیجگاه، یک داغ بالای مغاکچه پشت گردن در عقب سر، و به هیچ بیمار نباید می بخورد.

3-اگر انگیزه سردرد بخار است و از معده بالا رفته است علاجش همان است که درباره بخارهای بالا رفته به سوی مغز از اندامان دیگر گفته ایم. علاج سردردی که از خوردن آب به هیجان می آید، هم از این قبیل است؛ زیرا این حالت ناشی از ناتوانی معده است. بهترین علاجش آن است که بیمار شراب ریحانی را با آب نوشیدنی مخلوط کند تا زیانی به معده نرساند.

سردردی که از مشارکت گرده و لایه های خارجی صفاق و زهدان و غیره است، علاجش همان است که در اول این باب گفته ایم. چنان که درباره سردرد ناشی از تبها نیز سابقاً سخن رانده ایم.

علاج سرگرانی

تخلیه و استعمال ((شبیار)) خوب است. اگر خونی باشد چاره اش رگ زدن است، اگر گرانی رو به پشت سر باشد، رگ پیشانی را بزن. اگر گرانی در قسمت جلو سر باشد ((خشاء)) و شریان پشت گوش را بزن.

علاج سردردی که آن را بیضه یا کلاهخودی گویند

نام کلاهخودی را از آن به این نوع از سردرد داده اند که همچون کلاه خود سراسر سر را در بر می گیرد. سردردی است فراگیر و پایدار و ماندگار رو دست برندار. هر ساعتی و از کمترین حرکتی یا باده نوشیدنی یا خوردن بخار افزایی به هیجان می آید. و از شنیدن صدای بلند و حتی صدای متوسط درد افزایش می یابد.

بیماری که به چنین دردی گرفتار است از شنیدن و روشنایی و آمیزش با مردم بیزار است.

تنهایی و تاریکی و آسودن و بر پشت دراز کشیدن را دوست دارد.

بیماران سردرد کلاهخودی در برخی حالات اختلافاتی دارند. بعضی از قسمتی از انگیزه های نامبرده در رنجند و قسمتی از بخش دیگر.

بیمار هر ساعتی احساس می کند که گویی با پتک برسرش می کوبند یا مغزش را می کشند یا سرش پاره می شود و درد به ته چشم سرایت می کند.

جالینوس این بیماری را با ناتوانی مغز یا حساسیت شدید مغز ربط می دهد و عقیده دارد که از خلطی ناپسند یا ورم گرم یا سرد است یا اکثراً از ورم سودایی یا ورم سخت این علت پدید آید.

این بیماری اکثراً در وسط پرده مغز، سر بر می زند. حال ببینیم که اگر از وسط حجاب خارجی است چه علامتی دارد و اگر از وسط حجاب داخلی است آنرا چگونه تشخیص دهیم؟

دانسته ای که اگر سبب سردرد ورم یا غیر ورم باشد و در حجاب داخلی کاسه سر به وجود آمده باشد، درد به چشم سرایت می کند. زیرا عصب توخالی در این آبشامه داخلی است و جزئی از آن به سمت کاسه چشم راهی است. اما اگر سبب درد در وسط حجاب خارجی باشد بیمار از لمس سر احساس درد زیاد می کند و نمی گذارد که با دست فشار دهند. همین سردرد اکثراً از بیماری هایی است که سابقاً بوده اند و گوهر مغز را ناتوان کرده اند و به پیروی از گوهر مغز پرده های داخل و خارج نیز ناتوان شده اند و حالتی روی آورده که از هر جنبش بدنی، غذایی، بخاری و حرکات خارجی، آزار بیند و زائده های مغز آزار را در خود می پذیرد.

بعضی از طبیبان این شرایط را در تشخیص سردرد کلاهخودی مراعات نمی کنند و هر سردردی که همه سر را در بر گیرد، از خارج کاسه سر یا داخل باشد، علتش بخار معده یا بخار یا ماده خلطی یا التهابی (فلغمونی) در خود مغز یا در پرده های مغز باشد، سر گرانی و تپش یا باد سرخ، التهاب و سوزش با کمی سرگرانی، یا درد از باد سرخ نباشد و از اخلاط دیگر باشد و سرگران شود، و علامات خلط سرد باشد، همه را کلاهخودی گویند و هر حالتی را برحسب تشخیص علاج می نمایند.

لیکن طبیبان ماهر، سردردی را کلاهخودی نامند که با شرایط نامبرده وفق دهد.

علاج : اگر از اثر معاینه پی بردی که خون زیاد موجود است و دانستی که سبب رئیسی یا محرک سردرد خون است، رگ بزن!

اگر علامت خلط سرد یافتی و سردرد بسیار دوام کرده و تو بازدارنده ها را به کار برده ای، پاشیدنیهایی را استعمال کن که کمی تحلیل برنده و گرمی بخش با کمی نیروی گیرنده و بر کننده باشند مانند: شکوفه گور گیاه، بابونه، نعناع و سایر چیزهایی که در قانون یاد

گرفته ای. به تدریج به داروهای نیرومند تر برس! به وسیله گیاهانی که مناسب می دانی تخلیه به عمل آور. دانه صنوبر با مصطکی بسیار مفید است. هر سه شب یک دفعه به دیدارش برو، معاینه کن، اگر نیاز بود در تخلیه حب ((صمغ صنوبر)) به کار ببر!

و بدان! که بعد از تخلیه باید مغز را تنقیه کنی و پرده های مغز را بپالایی و در این زمینه داروهایی را استعمال کن که مغز را نیرو بخشد و خودت آنها را می دانی که بوییدن مشک و عنبر آمیزه با کافور از جمله این داروهاست و اگر الوا را نیز با اینها بیامیزی خوب است تا نیرو بخشیدن و تحلیل با هم باشند. ضماد های گرم و تجویز کننده را که می شناسی- به کار ببر! اگر حالش خوبتر شد و درد تخفیف یافت، گرمابه و ضماد قوی استعمال کن!

اگر سردرد در نخستین مرحله است و تشخیص دادی که سبب، مواد گرم است، علاجی به کار ببر که در معالجه مغز یار گرفته ای و آب پز خیار چنبر دارویی با روغن بادام، چندین روز پیاپی به و اگر به وسیله مومیا و روغن بنفشه به عطسه آید، فایده بیند.

و بدان! که دردسر کلاهخودی اگر انگیزه اش گرمی هم باشد، هر گاه بسیار پایید به مزاج سردی تبدیل شود.

و نیز بدان! اگر سردرد کلاهخودی مزمن باشد، حتماً باید داروی بسیار گرمی بخش و تحلیل برنده استعمال کنی؛ و اگر به وسیله قرصهای ((کوکب)) و ((شلیثا)) و ((داروی مشک)) و همانند آنها عطسه کند خوب است.

باید این داروهای به بینی کشیدنی را در شیر زنی شیرده حل کنند - و به ویژه اگر در حالت شدت درد و بی خوابی زیاد به بینی بیمار کشند تا عطسه کند، بسیار مفید است. داغ گذاری، قطع شریان، رگ زنی شریان، زدن رگ پیشانی همان است که در سردرد کهنه تجویز می شود.

غذای بیمار باید بخار آور نباشد و نباید اگر گرمی دارد حتی عدس با روغن بادام و سوپ سبزی بخورد. اما اگر سرما زده است زیانی ندارد که سوپ سبزی ها را بخورد. زیرا بیمار کمتر بخار دارد.

در داروهای پاشیدنی ، باید کمی تخدیر هم باشد و باید دقت کنی که داروها تحلیل برنده باشند. پاشیدنیهایی از قبیل: افیون، خون سیاوشان، زعفران را استعمال کن و اگر نیاز به تخدیر کردن بود از این گیجگاه تا آن گیجگاه  بیمار را با صمغ بیندای! و اگر پیشانی بیمار را با زعفران و مازو و قرصهای کوکب بمالی مفید است. علاوه بر این به اقرا بادین و جدول داروهای ساده مراجعت کن!

سردرد نیمه ای ( شقیقه )

می گوییم: شقیقه دردی است که یکی از اطراف دوگانه سر به درد آید و سر را به هیجان می آورد.

جالینوس عقیده دارد که این درد از پرده وسطی است.

 شاید سببش از داخل کاسه سر باشد. و شاید از آبشامه پوشش کاسه سر باشد و اکثراً این درد در ماهیچه های گیجگاه پدید آید.

اگر از خارج کاسه سر است درد به حدی می رسد که بیمار تحمل دست زدن بدان را ندارد که در این حالت مواد به وسیله ورید یا شریان خارجی به جای درد رسیده اند.

اگر علت از خود مغز و پرده هایش باشد، اکثر مواد درد آور از راه درزها بالا رفته اند، و ممکن است سبب بخارهایی باشد که از کلیه تن یا از اندامی که در طرف نیمه دردمند است آمده باشد.

سردرد نیمه ای اکثراً نوبتی است و اکثراً سببش خلط است.

در سردرد نیمه ای تنها طرف دردمند سوء مزاج ویژه به خود ندارد.

اگر سر درد نیمه ای از خلط است باید بدانیم که خلط گرم است یاسرد، و اگر از باد و بخار است باید معلوم شود که تو علامت اینها را یاد گرفته ای!

اگر سردرد، سرد است، در گرم کردن آرامش یابد و تقریباً کشیده می شود.اگر گرم است، در لمس کردن گرمی حس می شود. تپش در گیجگاهها پیداست و از سردی بخشها آسوده می شود. این را هم می دانی که اگر سرد است بیمار حس به سرما می کند و اگر گرم است به گرما. ولی این علامت تنها در حالت شدت یافتن درد معلوم است.

علاج: چنان که در علاج سردرد کلاهخودی و غیره یاد گرفتی! باید رگ بزنی و به ویژهرگ پیشانی و گیجگاه را. اسهال و اماله لازم است، بر کشیدن مواد است ، هر حالتی علاجی دارد که در قانون ذکر شده است.

اگر سردرد نیمه ای گرم است، الوا را در آب کاسنی خیس می کنی چنان که در اقرا بادین گفته ایم - و از دو تا شش اوقیه به خورد بیمار بدهی خوب است.

خون گیری از پیشانی و رگ بینی بسیار مفید است.

اگر سردرد نوبتی است، باید قبل از نوبت سردرد، تنقیه بدن شود و بعد از تنقیه، مزاج تغییر یابد. پس اگر ماده گرم است هر دو گیجگاه را با مخدرات بمال! مخدرات از قبیل افیون، پوست بیخ مهر گیاه، شب ( زاج بلوری ) بنگ و کافور. و جای درد را به وسیله داروهایی که در قانون ذکر شده و تو می دانی- سرد گردان.

مرکب برطرف دردناک بمالی، شاید خارج از فایده نباشد. زعفران هم که بر پیشانی بیمار مالند خوب است.

فیجن و نعناع و نان و روغن گل را ضماد کنی و بر پیشانی گذاری مفید است.

اگر ((قرص پولس)) که در اقرابادین آمده است بر پیشانی بمالی بد نیست.

یک مقدار ثمر غار، یک مقدار برگ فیجن، نیم مقدار خردل در آب مخلوط کن و ضماد بگذار! مفید است.

مرهم ((قیروطی)) که از آلاکلنگ (ذراریح) یا مرهمی که از صمغ فیجن کوهی گیرند بر پیشانی نهند که از هر ضمادی بهتر است زیرا جای درد تاول می زند و زخم آوری است که کار داغ را انجام می دهد.

اگر ماده بسیار بسیار سرد است، باید پیشانی را با ضماد گیاه شیر سگ و خردل و عاقر قرحا و همانند آنها ببندی.

اگر سردرد نیمه ای مزمن است و زیاد پایداری کرده، حتماً سرد است و نیاز به تحلیل و به چیزی دارد که گرمش کند.

در این زمینه پاشیدنیها و مالیدنیهایی برای سردردها و به ویژه برای علاج شقیقه در اقرابادین آورده ایم، آنها را استعمال کن!

هرگاه تخلیه و تنقیه بدن را انجام دادی و خواستی داروی مایع به کار ببری، قبلا به وسیله انگشت و دستمالی زبر در وقتی که نوبت درد آمده است ماهیچه های طرف دردناک را بر سر ماساژ بده و آنگاه دارو را به کار ببر!

اگر درد همراه تپش بسیار، شدت یافت و نیاز به مخدری داشتی، شریانی را که نزدیک جای درد است با افیون و انزروت و گیرنده ها بمال و چوبی یا قطعه سربی را بر پیشانی بگذار و ببند تا تپش تند را که مایه افزایش درد می شود باز دارد.

بهترین ضماد، ضماد خردل است. اگر درد بسیار دوام یافت، صمغ فیجن کوهی و پوست بیخ کبر و پیاز دشتی و فربیون خرد کن و بسای و ببیز در شراب ریحانی بریز تا معجون شود و بر پیشانی گذار، بهترین علاج است.

بی فایده نیست که بیمار در نخستین مراحل درد به گرمابه برود و سر بر بخار آب گرم گذارد و بعداً به وسیله روغن پسته، عطسه کند که فوراً درد به سوی شانه هایش پایین می آید.

جهت ثبت نظر خود لطفا موارد زیر را تکمیل نموده در نهایت بر روی دکمه ثبت نظر کلیک نمایید.

ارسال نظر به عنوان مهمان

0
نظر شما به دست مدیر خواهد رسید
  • mahnaz fallahi khesht-masjedi

    باسلام
    بیشتر در زمینه اعصاب و روان مایل هستم از کتاب قانون آگاه شوم. اگر در این زمینه من را راهنمایی بفرمایید سپاسگزار خواهم بود